توضیحات کامل
توضیحات کامل
دوستم که باهاش دوست بودم و خیلی شبیه من بود از این مدرسه رفته چونکه داشته سرطان معده میگرفته و رفته اهواز که عمل بشه و از این مدرسه رفته و زنگ سوم بود من فهمیدم و سالن بالا گریه مو نگه داشتم ولی وقتی اومدیم پایین گریه ام اومد مامانش منو دید بعد گفت داره گریه می کنه و منو بغل کرد و من رفتم تو کلاسمون کاغذ و قلم اوردم و شمارشو گرفتم زنگ چهارم باهم گریه کردیم و حرف زدیم و شد که شد بشه زنگ آخر آقا زنگ خور و ما همو بغل کردیم گریه کردیم من برای مدت ۵ دقیقه فقط گره گریه داخل بغلش اسمش مایا بود و حالا مدرسمون خیلی سوت و کوره من هر زنگ تفریح خاطراتمون یادم میاد و و ۳ روز از رفتش گذشته
اگه پست نمی زارم ببخشید چون خیلی ناراحتم
دوستم که باهاش دوست بودم و خیلی شبیه من بود از این مدرسه رفته چونکه داشته سرطان معده میگرفته و رفته اهواز که عمل بشه و از این مدرسه رفته و زنگ سوم بود من فهمیدم و سالن بالا گریه مو نگه داشتم ولی وقتی اومدیم پایین گریه ام اومد مامانش منو دید بعد گفت داره گریه می کنه و منو بغل کرد و من رفتم تو کلاسمون کاغذ و قلم اوردم و شمارشو گرفتم زنگ چهارم باهم گریه کردیم و حرف زدیم و شد که شد بشه زنگ آخر آقا زنگ خور و ما همو بغل کردیم گریه کردیم من برای مدت ۵ دقیقه فقط گره گریه داخل بغلش اسمش مایا بود و حالا مدرسمون خیلی سوت و کوره من هر زنگ تفریح خاطراتمون یادم میاد و و ۳ روز از رفتش گذشته
اگه پست نمی زارم ببخشید چون خیلی ناراحتم
۴۰۹
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.