p3
و خب همه ما داشتیم تو دلمون دعا می کردیم
که به آقای مین
نیوفتیم چون که اون
از بقیه ی دوستاش
سردتر و بد اخلاق تر
بود
اگر چه به زبون نمی یوردیم اما تو دل همه مون آشوب بود
تک تک اسم مارو صدا میکردن
تا بریم از گوی شیشه ای یه
یه کاغذ برداریم توی اون کاغذ
اسم کسی
که قرار بود براش کار کنیم
نوشته شده یود نفر شیشم یونا دوست من بود که کاغذش رو برداشت و به من گفت:
ات من صبر میکنم که تو هم کاغذ رو برداری
که با هم دیگه بازش کنیم
امیدوارم با هم دیگه بیوفتیم
این داستان ادامه دارد...💜
#شوگا
#فیک
که به آقای مین
نیوفتیم چون که اون
از بقیه ی دوستاش
سردتر و بد اخلاق تر
بود
اگر چه به زبون نمی یوردیم اما تو دل همه مون آشوب بود
تک تک اسم مارو صدا میکردن
تا بریم از گوی شیشه ای یه
یه کاغذ برداریم توی اون کاغذ
اسم کسی
که قرار بود براش کار کنیم
نوشته شده یود نفر شیشم یونا دوست من بود که کاغذش رو برداشت و به من گفت:
ات من صبر میکنم که تو هم کاغذ رو برداری
که با هم دیگه بازش کنیم
امیدوارم با هم دیگه بیوفتیم
این داستان ادامه دارد...💜
#شوگا
#فیک
۲.۱k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.