عشق مخفی پارت ۱۵
دوستان فهمیدم بخش بخش میزارم خودتون میفهمید هرچی تعریف میکنم تو هر سه اتاق اتفاق میوفته
ویو نویسنده
یونمین
شروع کردن لبای همو بوسیدن و یونگی شروع کرد لباسای خودشو جیمینو در اورد
و شروع کرد مارک کردن گردنش
تهکوک
تهیونگ بدن بیبیشو لیس میزد رفت پایین و شروع کرد سـ..ـاک زدن براش
جونگکوک: اهههههههههه.. اومممم.. اههه
تهیونگ: هنوز شروع نشده بیب
نامجین
و بعد وار.. دش کرد
جین: اههههههههههههههههه... اهههه.. درد میکنه اهههه اروم تر
یکم گذاشت عادت کنه و بعد شروع کرد
تلـ..ـمبه زدن
جین: اههههههههه.. اومم ددیییی
نامجون: جان
بعد بیست مین کار هر سع ددی تموم شد و با بیبی هاشون رفتن خونه
ــــــــــــــ فردا صبح ـــــــــــــ
جیمین: ای خدااا نمیتونم راه برنم
جین: جیمین تو یکی ببند
جیمین: چرا
کوک: تو گفتی بریم بـ.ـار
جیمین: نکه شما استقبال نکردید
یونگی: چتونه
جین: نمیتونیم راه بریم
نامجون: تغصیر خودتونه
کوک: به ما چه شما نتونستین خودتونو کنترل کنید
تهیونگ: ما بهتون هشدار دادیم
جیمین: باشه تو راس میگی
و....
بچه ها ویس خیلی ضعیفه بزور ارسال میشه پارتا فردا سعیمیکنم بیشتر پارت بزارم. ببخشید خیلی پرو ام
ویو نویسنده
یونمین
شروع کردن لبای همو بوسیدن و یونگی شروع کرد لباسای خودشو جیمینو در اورد
و شروع کرد مارک کردن گردنش
تهکوک
تهیونگ بدن بیبیشو لیس میزد رفت پایین و شروع کرد سـ..ـاک زدن براش
جونگکوک: اهههههههههه.. اومممم.. اههه
تهیونگ: هنوز شروع نشده بیب
نامجین
و بعد وار.. دش کرد
جین: اههههههههههههههههه... اهههه.. درد میکنه اهههه اروم تر
یکم گذاشت عادت کنه و بعد شروع کرد
تلـ..ـمبه زدن
جین: اههههههههه.. اومم ددیییی
نامجون: جان
بعد بیست مین کار هر سع ددی تموم شد و با بیبی هاشون رفتن خونه
ــــــــــــــ فردا صبح ـــــــــــــ
جیمین: ای خدااا نمیتونم راه برنم
جین: جیمین تو یکی ببند
جیمین: چرا
کوک: تو گفتی بریم بـ.ـار
جیمین: نکه شما استقبال نکردید
یونگی: چتونه
جین: نمیتونیم راه بریم
نامجون: تغصیر خودتونه
کوک: به ما چه شما نتونستین خودتونو کنترل کنید
تهیونگ: ما بهتون هشدار دادیم
جیمین: باشه تو راس میگی
و....
بچه ها ویس خیلی ضعیفه بزور ارسال میشه پارتا فردا سعیمیکنم بیشتر پارت بزارم. ببخشید خیلی پرو ام
۵.۱k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.