پارت 1 شاه زاده بنفش
خب شروع.
پارت 1...
-واییی چقد خندیدیم . امشب خیلی خوبه نگاه به رزا کردم چقدر این بشر زیباس. به خودم قول میدم تا اخر عمرم دوسش داشته باشم
-بریم خونه عزیزم
°بریم .
-خب دیگه ما رفتیم
°وای خیلی خستم چقدر باید اه ولش باید ادامه بدم
یه هفته بعد
-خب حالا منو روح بی حسم... چرا اینکارو کرد... ها چرا من چه گناهی کردم. دارم دیوانه میشم، نمیخوام اینطوری تموم بشه
زبان راوی:خب رزا به تهیونگ خیانت کرد در واقعه از اول قصدش این بوده. که خودشو به تهیونگ نزدیک کنه و دلشو بشکنه. ولی حالا پسر عاشق تنها شده
=نمیدونم چرا تهیونگ چند وقته جواب تماس هامو نمیده ،یعنی اتفاقی افتاده. . ... حاضر شدم که برم خونه تهیونگ..(چند مین بعد ) رسیدم خونه تهیونگ
درو باز کردم دیدم خونه تاریکه و دود
=تهیونگ خونه ای «بلند»
جوابی نشنیدم دوباره گفتم
=تهیونگ، تهیونگ( بلند تر)
جلو نر رفتم دیدم تهیونگ روی زمین نشسته دوییدم سمتش صورتشو سمت خودم اوردم بی حال بود انگار چند وقته هیچی نخورده رفتم سمت اشپزخونه براش غذا درست کردم رفتم پیشش
- کوک تو اشپزخونه بود بوی غدا تو خونه پیچیده
کوک اومد سمتم
=تهیونگ بخور *اروم*
-.......
=بخور..... بخور دیگه
-میل ندارم
=راستی رزا کجاست
اینو که گفتم اشکاش سُر خورد پایین
=چی شده...... ها.. بگو
پارت 1...
-واییی چقد خندیدیم . امشب خیلی خوبه نگاه به رزا کردم چقدر این بشر زیباس. به خودم قول میدم تا اخر عمرم دوسش داشته باشم
-بریم خونه عزیزم
°بریم .
-خب دیگه ما رفتیم
°وای خیلی خستم چقدر باید اه ولش باید ادامه بدم
یه هفته بعد
-خب حالا منو روح بی حسم... چرا اینکارو کرد... ها چرا من چه گناهی کردم. دارم دیوانه میشم، نمیخوام اینطوری تموم بشه
زبان راوی:خب رزا به تهیونگ خیانت کرد در واقعه از اول قصدش این بوده. که خودشو به تهیونگ نزدیک کنه و دلشو بشکنه. ولی حالا پسر عاشق تنها شده
=نمیدونم چرا تهیونگ چند وقته جواب تماس هامو نمیده ،یعنی اتفاقی افتاده. . ... حاضر شدم که برم خونه تهیونگ..(چند مین بعد ) رسیدم خونه تهیونگ
درو باز کردم دیدم خونه تاریکه و دود
=تهیونگ خونه ای «بلند»
جوابی نشنیدم دوباره گفتم
=تهیونگ، تهیونگ( بلند تر)
جلو نر رفتم دیدم تهیونگ روی زمین نشسته دوییدم سمتش صورتشو سمت خودم اوردم بی حال بود انگار چند وقته هیچی نخورده رفتم سمت اشپزخونه براش غذا درست کردم رفتم پیشش
- کوک تو اشپزخونه بود بوی غدا تو خونه پیچیده
کوک اومد سمتم
=تهیونگ بخور *اروم*
-.......
=بخور..... بخور دیگه
-میل ندارم
=راستی رزا کجاست
اینو که گفتم اشکاش سُر خورد پایین
=چی شده...... ها.. بگو
۵.۵k
۱۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.