تکپارتی از جیمین 🛍️🧸 ( بخش اول )

وقتی که جونگ کوک و شوگا و جیمین برادرات بودن ( ناتنی ) و جیمین عاشقت میشه
ات ویو :
هوفففف دوباره با حرص وارد خونه شدم



در و محکم بستم بدون اینکه فکر کنم کسی خوابه یا داره استراحت میکنه



که یهو دیدم شوگا که توی حال دراز کشیدم بود از خواب پرید



زدم زیر خنده شوگا گفت



شوگا : اتتتتت وقتی عصبانی در و محکم نبند فکر نمیکنی شاید یکی خواب باشه ؟



خنده ای کردم و رفتم روبه روی شوگا نشستم



ات : مثل همیشه عصابم رو خورد کردن



شوگا : خوب دیگه باهاشون نگرد



ات : داداشی میشه امروز برم خونشون ؟🥺



شوگا : حالا شدم داداشی



ات : * خنده * اره



شوگا : میدونی که من همیشه میگم اره پس میتونی بری



ات : فقط یه مشکل هست



شوگا : چی ؟



ات : گفتن دوست پسرم ببرم



شوگا : خوب :/ به من چه



ات : میتونی نقش رو بازی کنی ؟ لفطا 🥺 ( لطفا به حالت کیوت )



شوگا : نه امشب با تختم قرار دارم



ات : تو همیشه با تخت قرار داری 😑😑😑



ات : بلخره تختت ردت میکنه من این رو کی گفتم



شوگا : اولا من این کار رو انجام نمیدم به جونگ کوک بوگو دوما بین من و تختم اختلاف ایجاد نکن حالا برو پیش جونگ کوک



ات : ایش باشه



پاشدم و رفتم دم در اتاق جونگ کوک در زدم



کوک : کیههههه * داد *



ات : منممممم میشه بیام تووووو * داد *



کوک : بیااااا * داد *



بچه ها خوبه بقیش رو بزارم یا نه دیگه نزارم اگه خوبه تو کامنتا بگین ❤️🫶🏻