فیک ...... عشق تغییر می کند و می تواند تغییر دهد
part . 19
ویو راوی *
به درا یه ماموریت برای ارزیابی یه مکان داده میشه که با کره مرتبطه و باید بره جزیره ججو
درا هم خیلی سخت قبول می کنه فقط چون تو سئول نیست ....
درا اینو به نامجون میگه و قرار شده که یه شب با رائل و نامی برن بار و بعدش کلوب .
کوکم که تشنه یه لحظه دیدن درا بوده به افرادش می سپره که اگه خبری از درا شد بهش بگن بنابراین اون هم به جزیره ججو سفر می کنه
حالا اون اکیپ قدیمی همه تو جزیره ججو به سر می بردن . اما خیلی متفاوت تر از قبل ...
ویو بار *
( _ درا ....... ٪ کوک ........+ نامی ......... ■ رائل )
_ سلام نامی خیلی وقته ندیدمت پسر چه خبرا ؟ ( اینجا درا نامی رو بغل می کنه )
+ سلام دلمون برات خیلی تنگ شده بود بدون خبر گذاشتی رفتی نمی گی یه رفیق داری که نگرانت میشه ؟
■سلام درا جون نامی راست میگه بی خبر رفتی خیلی اذیت شدیم ...
_ بیخیال بیاین صحبت از گذشته ها نکنیم راستی شما کی انقدر صمیمی شدین ؟ ( رو به نامی و رائل )
+ خب باید اعلام کنم که بنده شجاعت به خرج دادم و بانو درخواستم رو قبول کردن
_ واقعا ؟ تبریک میگم عزیزکم چه خوب خیلی بهم میاین
■ممنونم ازت درا ...
+ بسه بیان بنوشیم به مناسبت دوباره با هم بودنمون بدون دشمن ( درا از این حرف نامی ناراحت میشه چون هنو کوکو دوست داره اما به رو خودش نمی آره )
_ به سلامتی
■ به سلامتی
...........................
ویو راوی *
به درا یه ماموریت برای ارزیابی یه مکان داده میشه که با کره مرتبطه و باید بره جزیره ججو
درا هم خیلی سخت قبول می کنه فقط چون تو سئول نیست ....
درا اینو به نامجون میگه و قرار شده که یه شب با رائل و نامی برن بار و بعدش کلوب .
کوکم که تشنه یه لحظه دیدن درا بوده به افرادش می سپره که اگه خبری از درا شد بهش بگن بنابراین اون هم به جزیره ججو سفر می کنه
حالا اون اکیپ قدیمی همه تو جزیره ججو به سر می بردن . اما خیلی متفاوت تر از قبل ...
ویو بار *
( _ درا ....... ٪ کوک ........+ نامی ......... ■ رائل )
_ سلام نامی خیلی وقته ندیدمت پسر چه خبرا ؟ ( اینجا درا نامی رو بغل می کنه )
+ سلام دلمون برات خیلی تنگ شده بود بدون خبر گذاشتی رفتی نمی گی یه رفیق داری که نگرانت میشه ؟
■سلام درا جون نامی راست میگه بی خبر رفتی خیلی اذیت شدیم ...
_ بیخیال بیاین صحبت از گذشته ها نکنیم راستی شما کی انقدر صمیمی شدین ؟ ( رو به نامی و رائل )
+ خب باید اعلام کنم که بنده شجاعت به خرج دادم و بانو درخواستم رو قبول کردن
_ واقعا ؟ تبریک میگم عزیزکم چه خوب خیلی بهم میاین
■ممنونم ازت درا ...
+ بسه بیان بنوشیم به مناسبت دوباره با هم بودنمون بدون دشمن ( درا از این حرف نامی ناراحت میشه چون هنو کوکو دوست داره اما به رو خودش نمی آره )
_ به سلامتی
■ به سلامتی
...........................
۲.۱k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.