عشق مخفی پارت ۱۳

رفتم سمتش
جونگکوک: تهیونگ اروم باش
تهیونگ: مگه نمیگی خیانت کردم میرم ثابت کنم که نکردم
جونگکوک: وای تهیونگگگ(خنده)
تهیونگ: وات د فاک
جونگکوک: اسکلت کردم. خیلی خوب بود
تهیونگ: هه اسکلت کردم اوکی شب که اسممو داد زدی میفهمی
جونگکوک: گه خوردم
تهیونگ: دیگه فایده ندارع
دو تایی رفتیم پایین و شروع کردن
جیمین: جونگکوک چت بود
جونگکوک: ا..
تهیونگ: هیچی ایشون منو اسکل کرده بود
نامجون: شت. پس هنوز تهیونگو نشناختی
یونگی: راس میگه. هیچوقت نمیزاشتم شلوار تنگ بپوشه
جین: عهه بسه دیگه. بی ادبا
جونگکوک: باشه حرص نخور پیر مرد
جین: به من میگی پیر مرد
جونگکوک: الفرار
جین: نامجون دمپایی منو بده
نامجون: خوبی؟ دمپایی نداری
جین:-_-یونگی یه چوب بده
یونگی: بیا.
جونگکوک: یونگی هیونگ خیلی بدی. حیف حیف که جیمین داشت می ترشید
سه تایی افتادن دنبالم داشتم فرا میکردم که یدفعهه تهیونگ بغلم کرد
تهیونگ: ولش کنید
یونگی: اوه اقا غیرتی شد