وقتی عاشق پرستارش ...
وقتی عاشق پرستارش ...
#سونگمین #استری_کیدز #درخواستی
دستگیره در را به آرامی پایین کشید ، در چوبی قهوه ای رنگ کمی با صدایی مانند جیکی ، از چهارچوب در فاصله گرفت ، دختر دستی به موهای باز و بلندش کرد و بعد کامل در رو به عقب هل داد ، کامل وارد اتاق شد و سپس در اتاق رو بست
به نزدیک پسری که روی تخت آبی رنگ بیمارستان دراز کشیده بود رفت
با دیدن پسر لبخندی زد و روی صندلی ای که کنار تخت بود نشست .
سکوت همه جارو فرا گرفته بود انگار هردوتاشون هیچ میلی برای حرف زدن نداشتن ، اما این سکوت با قرار گرفتن صدای دختر شکست ..
= خب..نمیخوای حرف بزنیم ؟
نگاهش رو از دیوار های کهنه ی بیمارستان گرفت و به زن کنارش داد ، با دیدن چهره دلنشین زن حس آرامش بخشی بهش دست داد ..
متعجب بهش نگاه کرد که دختر ادامه داد
= طبق تعریف هایی که ازت شنیدم واقعا پسر آرومی هستی آقای کیم ..
بازم جوابی از طرق پسر نشنید .. نفسی به بیرون فرستاد و دوباره شروع به صحبت کرد
= من قراره از امروز به بعد پرستار جدیدت باشم ، میتونی ا/ت صدام کنی
سری آروم تکون داد اما هیچی نگفت
نگاهی به اطراف انداختی و با دیدن چند عکس از بازیکنان معروف بیسبال کنجکاوانه پرسیدی
= انگار خیلی به بیسبال علاقه داری
با شنیدن اسم تفریح و ورزش مورد علاقه اش ، زود نگاهِ پر از شوق و تعجبشو بهت داد و زود سرشو تکون داد
= منم گاهی وقت ها به مسابقاتشون نگاه میکنم
اولین بار یکی به علاقه اش احترام میگذاشت و درکنار اون حتی میشه گفت علاقه ای که داشت رو ، دوست داشت
_ بازیکن مورد..علاقت..کیه
انگار این سرگرمی میتونست کاری بکنه تا بتونین باهمدیگه حرف بزنین .. لبخندی زدی
= پارک شین اوه ( طبق نوشته گوگل )
چشم هاش داشتند برق میزدند.. بازیکن مورد علاقه اش ، کسی که سال ها و سال ها ارزوشه ببینتش!
_ اوه..طرفدار درجه یکشم..تاحالا دیدیش ؟
سرتو به دو جهت تکون دادی
= نه متاسفانه ..اما یبار باهم دیگه میریم به دیدنش و ازش عکس و امضا میگیریم
خوشحال سرشو تکون داد
_ ایوللل
بخاطر چهره کیوتش که حالا انگار یک پسر بچه ۵ ساله ای بود که بهش آب نبات چوبی داده اند .. شبیه بود خنده ای کردی و دستی به موهای کوتاه و قهوه ای رنگش زدی ..
"۲ سال بعد "
= خب خب..لبخند بزنید
لبخند پسر کشیده تر شد ، بعد از پایین اومدن گوشی و دیدع شدن چهره دختر
از بازیکن مورد علاقش ینی پارک شین اوه
فاصله گرفت و به سمت ا/ت رفت
درحال راه برگشت به خونه بودند ..
که صدای سونگمین باعث شد ا/ت بهش نگاه کنه و توجهش رو بهش بده
_ ممنونم که به قولت عمل کردی .. نونا
لبخند گرمی زد
#سونگمین #استری_کیدز #درخواستی
دستگیره در را به آرامی پایین کشید ، در چوبی قهوه ای رنگ کمی با صدایی مانند جیکی ، از چهارچوب در فاصله گرفت ، دختر دستی به موهای باز و بلندش کرد و بعد کامل در رو به عقب هل داد ، کامل وارد اتاق شد و سپس در اتاق رو بست
به نزدیک پسری که روی تخت آبی رنگ بیمارستان دراز کشیده بود رفت
با دیدن پسر لبخندی زد و روی صندلی ای که کنار تخت بود نشست .
سکوت همه جارو فرا گرفته بود انگار هردوتاشون هیچ میلی برای حرف زدن نداشتن ، اما این سکوت با قرار گرفتن صدای دختر شکست ..
= خب..نمیخوای حرف بزنیم ؟
نگاهش رو از دیوار های کهنه ی بیمارستان گرفت و به زن کنارش داد ، با دیدن چهره دلنشین زن حس آرامش بخشی بهش دست داد ..
متعجب بهش نگاه کرد که دختر ادامه داد
= طبق تعریف هایی که ازت شنیدم واقعا پسر آرومی هستی آقای کیم ..
بازم جوابی از طرق پسر نشنید .. نفسی به بیرون فرستاد و دوباره شروع به صحبت کرد
= من قراره از امروز به بعد پرستار جدیدت باشم ، میتونی ا/ت صدام کنی
سری آروم تکون داد اما هیچی نگفت
نگاهی به اطراف انداختی و با دیدن چند عکس از بازیکنان معروف بیسبال کنجکاوانه پرسیدی
= انگار خیلی به بیسبال علاقه داری
با شنیدن اسم تفریح و ورزش مورد علاقه اش ، زود نگاهِ پر از شوق و تعجبشو بهت داد و زود سرشو تکون داد
= منم گاهی وقت ها به مسابقاتشون نگاه میکنم
اولین بار یکی به علاقه اش احترام میگذاشت و درکنار اون حتی میشه گفت علاقه ای که داشت رو ، دوست داشت
_ بازیکن مورد..علاقت..کیه
انگار این سرگرمی میتونست کاری بکنه تا بتونین باهمدیگه حرف بزنین .. لبخندی زدی
= پارک شین اوه ( طبق نوشته گوگل )
چشم هاش داشتند برق میزدند.. بازیکن مورد علاقه اش ، کسی که سال ها و سال ها ارزوشه ببینتش!
_ اوه..طرفدار درجه یکشم..تاحالا دیدیش ؟
سرتو به دو جهت تکون دادی
= نه متاسفانه ..اما یبار باهم دیگه میریم به دیدنش و ازش عکس و امضا میگیریم
خوشحال سرشو تکون داد
_ ایوللل
بخاطر چهره کیوتش که حالا انگار یک پسر بچه ۵ ساله ای بود که بهش آب نبات چوبی داده اند .. شبیه بود خنده ای کردی و دستی به موهای کوتاه و قهوه ای رنگش زدی ..
"۲ سال بعد "
= خب خب..لبخند بزنید
لبخند پسر کشیده تر شد ، بعد از پایین اومدن گوشی و دیدع شدن چهره دختر
از بازیکن مورد علاقش ینی پارک شین اوه
فاصله گرفت و به سمت ا/ت رفت
درحال راه برگشت به خونه بودند ..
که صدای سونگمین باعث شد ا/ت بهش نگاه کنه و توجهش رو بهش بده
_ ممنونم که به قولت عمل کردی .. نونا
لبخند گرمی زد
۱۵.۰k
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.