part 5
وقتی بهم دست میزد حس عجیبی داشتم بعدم از رونو زانوم گرفت و پامو درست تنظیم کرد.خوب بود بالاخره تونستم انجامش بدم.نمره ورزشو کامل گرفتیم.داشتم میرفتم لباسامو عوض کنم که دستی رو روی شونم حس کردم.برگشم یونگی بود ات:چیزی شده یونگی:نه فقط میشه با هم دوست بشیم ات:اره حتما و دستمو جلو بردم اونم دستمو گرفت و بوسید.ات:از این کارا خوشم نمیااد یونگی:باشه پیشی کوچولو(خنده) ات:من پیشی کوچولوام؟ یونگی:خیلی کیوت شدی بهتره دیگه ادامه ندی ات:باشه
۹.۶k
۲۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.