دو ماه سفید پارت 8
چشمامو کم کم باز کردم ولی تار میدیدم یکم چشمامو بستم تا عادت کنم
بعد از اینکه چشمامو باز کردم دورورمو انالیز کردم و بله دیدم اینجا اتاق من نیست
نگاه اونطرف کردم دیدم کوک مثل ی بچه بانی خوابیده بود
نتونستم خودمو کنترل کنم و لپشو ب..و..س..ی..د..م
وقتی تموم شد خواستم برم ولی ی دفه دیدم از پشت منو گرفت کشید سمت خودش و گرفتم بغل
اینقدر سفت گرفته بودم بغل نمیتونستم نفس بکشم
ات: اقای بانی میشه منو ول کنید
کوک: ن خیر ........ واستا ببینم تو ب من گفتی بچه بانی؟(عصبی کیوت)
ات:اهوم خوب خیلی کیوتیی( خنگولانه)
کوک : وقتی قیافشو دیدم نتونستم تحمل کنم لبشو ب..و..س..ی..د..م و سریع ازش جدا شدم وقتی ک جدا شدم سریع دوباره ب سمت صورت رفتم تعجب کرده بودم این دفعه خودش شروع کرده بود...............................................................
شرایط
20 تا لایک
15 تا کامنت
10 تا فالووو
بچه ها واقعا من خیلی خوشحال میشم کامنتا و لایکاتونو میبینم اگه خوشتون از این فیک میاد سریع رد نکنین و فقط ی زحمت کوچولو ب دستتون بدین و لایک و کامنت بزاریید
با تشکر
بعد از اینکه چشمامو باز کردم دورورمو انالیز کردم و بله دیدم اینجا اتاق من نیست
نگاه اونطرف کردم دیدم کوک مثل ی بچه بانی خوابیده بود
نتونستم خودمو کنترل کنم و لپشو ب..و..س..ی..د..م
وقتی تموم شد خواستم برم ولی ی دفه دیدم از پشت منو گرفت کشید سمت خودش و گرفتم بغل
اینقدر سفت گرفته بودم بغل نمیتونستم نفس بکشم
ات: اقای بانی میشه منو ول کنید
کوک: ن خیر ........ واستا ببینم تو ب من گفتی بچه بانی؟(عصبی کیوت)
ات:اهوم خوب خیلی کیوتیی( خنگولانه)
کوک : وقتی قیافشو دیدم نتونستم تحمل کنم لبشو ب..و..س..ی..د..م و سریع ازش جدا شدم وقتی ک جدا شدم سریع دوباره ب سمت صورت رفتم تعجب کرده بودم این دفعه خودش شروع کرده بود...............................................................
شرایط
20 تا لایک
15 تا کامنت
10 تا فالووو
بچه ها واقعا من خیلی خوشحال میشم کامنتا و لایکاتونو میبینم اگه خوشتون از این فیک میاد سریع رد نکنین و فقط ی زحمت کوچولو ب دستتون بدین و لایک و کامنت بزاریید
با تشکر
۱۱.۹k
۰۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.