عشق و غرور p68
با صدای خانزاده سریع اشکامو پاک کردم و بلند شدم
اومد نزدیک و با دیدنم اخم شدیدی کرد
قطعا از سرخی چشمام فهمیده گریه کردم
_چیشده
سرمو انداختم پایین:
_هیچی
_ د اگه هیچی نشده که این چه وضعی قیافس...هر کی از یه کیلومتری ببینتت میفهمه ۵ لیتر اشک ریختی
اومد جلو ... خیلی جلو
دستشو رو گونم گذاشت و سرمو بالا آورد ، با لحن نرم تری گفت:
_بگو چیشده
چونم لرزید:
_تو میدونستی که من حاصل یه تجاوزم؟..تو میدونستی پدر و مادرم منو نخواستن؟
اشکام تند تند صورتم رو خیس کردن...منو کشید تو بغلش و دستشو رو موهام گذاشت:
_گریه نکن...کی بهت اینارو گفت
_جمشید خان
دستمو دور کمرش حلقه کردم ..احساس غریبی باید شد به این آغوش نیاز پیدا کنم:
_چرا..آخه چرا هیچ کس منو نمیخواد ، مگه من..
حرفمو قطع کرد:
_کی گفته کسی تورو نمیخواد...من میخوام..هر جور و هر شکلی ک باشی برام مهم نیست..من میخوامت
میدونستم دلش به حالم سوخته ک این حرفا رو میزنه
و گرنه کی کسی رو که میخواد رو تحقیر میکنه و کتک میزنه
وقتی دید چیزی نگفتم اون هم راضی به این سکوت شد....اروم تر که شدم ازش جدا شدم
گفت:
_تو نباید ضعیف باشی...زن من باید قوی و محکم باشه فهمیدی؟
تو چشماش زل زدم:
_زنت یا خدمتکار خونت؟
هیچی نگفت .. قبل از رفتن تنها گفت:
_بیا تو هوا سرده
******
اومد نزدیک و با دیدنم اخم شدیدی کرد
قطعا از سرخی چشمام فهمیده گریه کردم
_چیشده
سرمو انداختم پایین:
_هیچی
_ د اگه هیچی نشده که این چه وضعی قیافس...هر کی از یه کیلومتری ببینتت میفهمه ۵ لیتر اشک ریختی
اومد جلو ... خیلی جلو
دستشو رو گونم گذاشت و سرمو بالا آورد ، با لحن نرم تری گفت:
_بگو چیشده
چونم لرزید:
_تو میدونستی که من حاصل یه تجاوزم؟..تو میدونستی پدر و مادرم منو نخواستن؟
اشکام تند تند صورتم رو خیس کردن...منو کشید تو بغلش و دستشو رو موهام گذاشت:
_گریه نکن...کی بهت اینارو گفت
_جمشید خان
دستمو دور کمرش حلقه کردم ..احساس غریبی باید شد به این آغوش نیاز پیدا کنم:
_چرا..آخه چرا هیچ کس منو نمیخواد ، مگه من..
حرفمو قطع کرد:
_کی گفته کسی تورو نمیخواد...من میخوام..هر جور و هر شکلی ک باشی برام مهم نیست..من میخوامت
میدونستم دلش به حالم سوخته ک این حرفا رو میزنه
و گرنه کی کسی رو که میخواد رو تحقیر میکنه و کتک میزنه
وقتی دید چیزی نگفتم اون هم راضی به این سکوت شد....اروم تر که شدم ازش جدا شدم
گفت:
_تو نباید ضعیف باشی...زن من باید قوی و محکم باشه فهمیدی؟
تو چشماش زل زدم:
_زنت یا خدمتکار خونت؟
هیچی نگفت .. قبل از رفتن تنها گفت:
_بیا تو هوا سرده
******
۱۲.۸k
۰۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.