دو پارتی چانگبین
پارت دوم ( اخر )
وقتی حامله ای و .....
چانگبین : چون دروغ گفتی میشه ۲ راند
ا.ت : نه نمیشه
چانگبین : یکاری نکن نزارم فرادا راه بری
ا.ت : نمیتونی نباید ( دستاشو آورد جلوش که بیبی چک افتاد )
چانگبین : این چیه
ا.ت : چی چیه
چانگبین: این ( اشاره به بیبی چک )
ا.ت : من نمیدونم
چانگبین : اما از دست تو افتاد
ا.ت : مگه هرچی از دستم بیوفته مال منه
چانگبین خم میشه و بیبی چک رو برداشت و گفت
چانگبین : ا.ت این ماله توعه جز تو زن دیگه ای داخل خونه نیست
ا.ت: در حالی که هل کرده بود گفت : یعنی نمیشه ماله تو باشه
چانگبین که حسابی عصبی بود و از عصبانیت قرمز شده بود گفت : ا.ت واقعا خری یا خودتو زدی به خریت من حامله میشم بعد کی منو کر.. کی منو حامله کرده
ا.ت : باشه راستشو میگم من .... من حامله ام
چانگبین : و تو اینو ازم مخفی کردی
ا.ت : منم امروز فهمیدم ( با گریه )
چانگبین: من....( پرید وسط حرفش)
ا.ت : اگر نمیخوایش اشکالی نداره خودم تنها بزرگش میکنم ولی لطفا ازم نخواه که از بین ببرمش خواهش میکنم ( جلوش زانو زد )
چانگبین : کی گفته این بچه رو نمی خوام اون بچه ماله منه چرا نخوامش
ا.ت بلند شد وایساد و چانگبینم دستشو گرفت و کمکت کرد بلند بشی اشکاتو پاک کرد و چشمای خیستو بوسه زد
چانگبین : عشقم من قول میدم هیچوقت ازتو و این بچه نگزرم
ببخشید دیر شد😘
وقتی حامله ای و .....
چانگبین : چون دروغ گفتی میشه ۲ راند
ا.ت : نه نمیشه
چانگبین : یکاری نکن نزارم فرادا راه بری
ا.ت : نمیتونی نباید ( دستاشو آورد جلوش که بیبی چک افتاد )
چانگبین : این چیه
ا.ت : چی چیه
چانگبین: این ( اشاره به بیبی چک )
ا.ت : من نمیدونم
چانگبین : اما از دست تو افتاد
ا.ت : مگه هرچی از دستم بیوفته مال منه
چانگبین خم میشه و بیبی چک رو برداشت و گفت
چانگبین : ا.ت این ماله توعه جز تو زن دیگه ای داخل خونه نیست
ا.ت: در حالی که هل کرده بود گفت : یعنی نمیشه ماله تو باشه
چانگبین که حسابی عصبی بود و از عصبانیت قرمز شده بود گفت : ا.ت واقعا خری یا خودتو زدی به خریت من حامله میشم بعد کی منو کر.. کی منو حامله کرده
ا.ت : باشه راستشو میگم من .... من حامله ام
چانگبین : و تو اینو ازم مخفی کردی
ا.ت : منم امروز فهمیدم ( با گریه )
چانگبین: من....( پرید وسط حرفش)
ا.ت : اگر نمیخوایش اشکالی نداره خودم تنها بزرگش میکنم ولی لطفا ازم نخواه که از بین ببرمش خواهش میکنم ( جلوش زانو زد )
چانگبین : کی گفته این بچه رو نمی خوام اون بچه ماله منه چرا نخوامش
ا.ت بلند شد وایساد و چانگبینم دستشو گرفت و کمکت کرد بلند بشی اشکاتو پاک کرد و چشمای خیستو بوسه زد
چانگبین : عشقم من قول میدم هیچوقت ازتو و این بچه نگزرم
ببخشید دیر شد😘
۵۴۳
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.