کراش مدرسه ایم (part4)❤️🖇
کراش مدرسه ایم (part4)❤️🖇
ی روز تـ*ــخـمی در مدرسه*
ا.ت:گریه سگی******
سونگهون:چیشده؟واسه چی ناراحتی🥲
ا.ت:جسیـ.....جسیکا(همچنان گریه سگی)
سونگهون:چه بلایی سرش اومده مگه؟
ا.ت: ی قاتل تو خونشون مخفی شده بود....
اون به جسیکا با تفنگ شلیک کرد.(گریه سگی تر)
سونگهون:چی؟؟؟؟؟😨
ا.ت:(گریه سگی وحشتناک)تنگی نفس*
سونگهون ا.ت را بغل میکند*🫂
ا.ت نمیتونه نفس بکشه*
سونگهون:هی نفس بگش.....نفس بکش...🥲
ا.ت:سونگهون.......من........دوسـ.....دوست دارم
سونگهون:چی😐
ا.ت:روز اول مدرسه دیدمت خیلی جوذاب بودی
سونگهون:راستش.......منم..............هیچی ول کن
یومی:سونگهون. چیشده؟
سونگهون:چیزی نیست
یومی: ا.ت حالت خوبه؟
ا.ت:من خوبم ......یومی یلحظه بیا بریم حیاط پشتی
درحال رفتن به حیاط پشتی*
ا.ت:من بهش گفتم دوست دارم😓😓😓
یومی:واقعا اون چی گفت؟؟؟؟
ا.ت:هیچی....بیا......بیا برگردیم کلاس
ی روز تـ*ــخـمی در مدرسه*
ا.ت:گریه سگی******
سونگهون:چیشده؟واسه چی ناراحتی🥲
ا.ت:جسیـ.....جسیکا(همچنان گریه سگی)
سونگهون:چه بلایی سرش اومده مگه؟
ا.ت: ی قاتل تو خونشون مخفی شده بود....
اون به جسیکا با تفنگ شلیک کرد.(گریه سگی تر)
سونگهون:چی؟؟؟؟؟😨
ا.ت:(گریه سگی وحشتناک)تنگی نفس*
سونگهون ا.ت را بغل میکند*🫂
ا.ت نمیتونه نفس بکشه*
سونگهون:هی نفس بگش.....نفس بکش...🥲
ا.ت:سونگهون.......من........دوسـ.....دوست دارم
سونگهون:چی😐
ا.ت:روز اول مدرسه دیدمت خیلی جوذاب بودی
سونگهون:راستش.......منم..............هیچی ول کن
یومی:سونگهون. چیشده؟
سونگهون:چیزی نیست
یومی: ا.ت حالت خوبه؟
ا.ت:من خوبم ......یومی یلحظه بیا بریم حیاط پشتی
درحال رفتن به حیاط پشتی*
ا.ت:من بهش گفتم دوست دارم😓😓😓
یومی:واقعا اون چی گفت؟؟؟؟
ا.ت:هیچی....بیا......بیا برگردیم کلاس
۱.۶k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.