دختر کله صورتی:پارت10
«10 ماه بعد»
*از زبان انیا *
بالاخره بچه هام رو به دنیا اوردم
«توی خونه»
بزا ببینم اسمشون رو چی بزاریم دامیان؟
دامیان:چطور اسم پسرمون رو بزاریم کورو
من: خوبه اسم دخترمون رو هم بزاریم کیکو
«3 سال بعد»
*از زبان نویسنده*
انیا: دامیان نگا کیکو رنگ موهاش مثل منه چشاش مثه تو ولی کورو موهاش بنفشه چشاش مثل منه
و هر دوشون خندیدن
کیکو: مامانی بریم خونه مامان بزرگ
انیا:باشه عزیزم بریم
«رسیدن به خونه لوید و یور»
*از زبان انیا * داشتیم از خیا بون رد میشدیم بریم خونه بابا و مامانم که یه ماشین باسرعت زیاد داشت میومد به محض اینکه ما رو دید ترمز گرفت ولی سرعتش خیلی زیاد بود دامیانو اومد جلومونو یهو...
*از زبان دامیان*
دیدم ماشین داره با سرعت میاد سمتمون و رفتم جلو انیا و ماشین خورد بهم و سیاهی...
بچه ها باز تا نیم ساعت دیگه ویس اجازه نمیده پست بزارم
*از زبان انیا *
بالاخره بچه هام رو به دنیا اوردم
«توی خونه»
بزا ببینم اسمشون رو چی بزاریم دامیان؟
دامیان:چطور اسم پسرمون رو بزاریم کورو
من: خوبه اسم دخترمون رو هم بزاریم کیکو
«3 سال بعد»
*از زبان نویسنده*
انیا: دامیان نگا کیکو رنگ موهاش مثل منه چشاش مثه تو ولی کورو موهاش بنفشه چشاش مثل منه
و هر دوشون خندیدن
کیکو: مامانی بریم خونه مامان بزرگ
انیا:باشه عزیزم بریم
«رسیدن به خونه لوید و یور»
*از زبان انیا * داشتیم از خیا بون رد میشدیم بریم خونه بابا و مامانم که یه ماشین باسرعت زیاد داشت میومد به محض اینکه ما رو دید ترمز گرفت ولی سرعتش خیلی زیاد بود دامیانو اومد جلومونو یهو...
*از زبان دامیان*
دیدم ماشین داره با سرعت میاد سمتمون و رفتم جلو انیا و ماشین خورد بهم و سیاهی...
بچه ها باز تا نیم ساعت دیگه ویس اجازه نمیده پست بزارم
۳.۵k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.