پارت ۴۷ : Black Woolf..

با پسرا در حال مشروب خوردن و حرف زدن بودیم
شوگا یه گیلاسی دیگه واسمون شراب ریخت
اما این شراب فرق می‌کرد
بعد از خوردن یه پیک متوجه میشدی
این یه شراب چند ساله بود
اوممم واقعا تعم تلخ ولی خوب داشت
داشتم اطراف رو از نظر میگذروندم که چشمم به جونگ کوک و جیمین افتاد
دوتا دختر بچه داشتن به سمتشون میرفتن حس هام فعال شده بودن و اصلا حس خوبی نداشتم
تهیوتگ : مستر مین انگاری امگاتون بهتون نیاز دارن



دوتایی کنار هم با آرامش به سمتشون میرفتیم
کمی فاصله دور ازشون وایسادیم
دلم میخواد بزنم دکوراسیون صورت پسره رو بزنم پایین که جونگ کوک با یه کشیده و یه حرف کوبنده دهن پسره رو گل گرفت و تخته کرد
خوشم اومد
یونگی: خوشم اومد عجب امگایی
تهیوتگ : مطمعننا جیمین حالش خوب نیست و گرنه دهنشون سویس بود
یونگی : درسته جیمین یه امگای آزاده ولی از جونگ کوک بعید بود اینطور جواب بده
جین : خوب اگه تعریف کردن از امگاهاتون تموم شد جمع کنید بریم ههه رو به سالن غذا خوری دعوت کردن بریم شام
تهیوتنگ و یونگی : باشه
و رفتن به سمت سالن