22 Part
بعد از اینکه قهومون رو خوردیم، بلند شدم تا بریم جواب آزمایش رو بگیریم. طبقه پایین بود.
آرا: خب حالا چه آزمایشی هست؟
ا/ت: نمیدونم.
آرا: دختر تو دیگه شاهکاری. مگه میشه؟
ا/ت: حالا که شده ( خنده )
...
من رفتم اونور ایستادم تا آرا بره جواب رو بگیره. از اینکه باهام راحته خوشحالم. دوست؟ شاید بتونم دوست خودم حسابش کنم.
به دیوار لم داده بودم. گوشیم رو دراوردم و توش چرخیدم. خبر خاصی نبود. آرا اومد سمتم.
آرا: فکر کنم تا یک ساعتی باید توی صف باشم. تو برو.
ا/ت: اینجوری که نمیشه. خودم باید صبر کنم.
آرا: نه دیگه ول کن. الان جام رو از دست میدم پس میرم. میبینمت.
ا/ت: باشه خداحافظ.
رفتم طبقه بالا روی صندلی نشستم. یه کاغذی روی صندلی گذاشته شده بود. بازش کردم. " آره کار خودمه " این با چی نوشته شده؟ خون؟؟؟؟؟؟
از ترس برگه از دستم افتاد. این برای من نوشته شده؟ اطراف رو گشتم. هیچ کس نبود. یه نفر داره منو وارد یه بازی میکنه. این همون کسیه که این بلا رو سر تهیونگ اورد؟ دستمو گذاشتم روی صورتم. با صدای آرا به خودم اومدم.
آرا: جواب آزمایشت رو زودتر از چیزی که فکر میکردم تونستم بگیرم.
ا/ت: دستت درد نکنه.
آرا: ببین دیگه.
بازش کردم.
ا/ت: من که چیزی حالیم نمیشه تو بگو چی نوشته.
آرا: تو حامله ای.
ا/ت: چییی؟
آرا: اینجا نوشته حامله ای ا/تتتتتتت.
ا/ت: نههههههههه
آرا: چرا وای فکرشو بکن.
ا/ت: آرا نه من نمیتونم.
آرا: چرا نه؟
ا/ت: وقتش رو ندارم. الانم تهیونگ توی این وضعیته. نه نمیشه.
آرا: ولی ا/ت مطمین باش اونم خواشحال میشه بفهمه.
ا/ت: نه آرا. من احتمالا قراره سرم خیلی شلوغ بشه. این کار فقط به اون بچه بی گناه آسیب میرسونه.
آرا: تصمیم با خودته. میخوای چیکار کنی؟
ا/ت: سقطش میکنم. چاره ای ندارم.
آرا: پس اول برو پیش پزشک زنان.
ا/ت: آره میرم
...
لایک
❤️
آرا: خب حالا چه آزمایشی هست؟
ا/ت: نمیدونم.
آرا: دختر تو دیگه شاهکاری. مگه میشه؟
ا/ت: حالا که شده ( خنده )
...
من رفتم اونور ایستادم تا آرا بره جواب رو بگیره. از اینکه باهام راحته خوشحالم. دوست؟ شاید بتونم دوست خودم حسابش کنم.
به دیوار لم داده بودم. گوشیم رو دراوردم و توش چرخیدم. خبر خاصی نبود. آرا اومد سمتم.
آرا: فکر کنم تا یک ساعتی باید توی صف باشم. تو برو.
ا/ت: اینجوری که نمیشه. خودم باید صبر کنم.
آرا: نه دیگه ول کن. الان جام رو از دست میدم پس میرم. میبینمت.
ا/ت: باشه خداحافظ.
رفتم طبقه بالا روی صندلی نشستم. یه کاغذی روی صندلی گذاشته شده بود. بازش کردم. " آره کار خودمه " این با چی نوشته شده؟ خون؟؟؟؟؟؟
از ترس برگه از دستم افتاد. این برای من نوشته شده؟ اطراف رو گشتم. هیچ کس نبود. یه نفر داره منو وارد یه بازی میکنه. این همون کسیه که این بلا رو سر تهیونگ اورد؟ دستمو گذاشتم روی صورتم. با صدای آرا به خودم اومدم.
آرا: جواب آزمایشت رو زودتر از چیزی که فکر میکردم تونستم بگیرم.
ا/ت: دستت درد نکنه.
آرا: ببین دیگه.
بازش کردم.
ا/ت: من که چیزی حالیم نمیشه تو بگو چی نوشته.
آرا: تو حامله ای.
ا/ت: چییی؟
آرا: اینجا نوشته حامله ای ا/تتتتتتت.
ا/ت: نههههههههه
آرا: چرا وای فکرشو بکن.
ا/ت: آرا نه من نمیتونم.
آرا: چرا نه؟
ا/ت: وقتش رو ندارم. الانم تهیونگ توی این وضعیته. نه نمیشه.
آرا: ولی ا/ت مطمین باش اونم خواشحال میشه بفهمه.
ا/ت: نه آرا. من احتمالا قراره سرم خیلی شلوغ بشه. این کار فقط به اون بچه بی گناه آسیب میرسونه.
آرا: تصمیم با خودته. میخوای چیکار کنی؟
ا/ت: سقطش میکنم. چاره ای ندارم.
آرا: پس اول برو پیش پزشک زنان.
ا/ت: آره میرم
...
لایک
❤️
۱۴.۳k
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.