جسم بی جونش تو یه کفنه سفید

جسم بی جونش تو یه کفنه سفید ..
امین .. بلاخره به مرگش رسید ..
میگفت ..
سلامتی روزی ک منم زیر خاکم ..
سلامتی روزی ک ن دردی تو تنمه ن گناه ، روزی ک دیگه پاکم ..
سلامتی روزی ک چشام واسه همیشه خواب میره ..
سلامتی روزی ک مادرم گلای بالای قبرمو اب میده ..
سلامتی همه اونایی ک تا چهل سیاه تنشونه ..
سلامتی اونایی ک نبود من غمشونه ..
سلامتی روزی ک جای عطر بدنم بو کافور میده ..
سلامتی لحظه مرگم ، همون روزی ک بدنم داره جون میده ..
سلامتی حجله و قرانی ک بلند شده صداش ..
سلامتی مادرم ک از گریه کبود شده چشاش ..
سلامتی روزی ک داداشم بی غرور برام گریه میکنه ..
سلامتی عشقه اولم ، هه ، اومده بهم گلایل هدیه میکنه ..
سلامتی روزی ک رفیقام یکی بینشون کم میشه ..
اسمم میاد .. پلکاشون خیس و نم میشه ..
سلامتی اخرین خدافظیا اخرین باری ک چهرمو میبینین ..
سلامتی روزی ک یکی یکی منو بغل میگیرین ..
سلامتی اخرین مشت خاکی ک جنازمو میپوشه ..
سلامتی اون دلی ک بعد سالگرد حتی یادمم میفروشه ..
سلامتی منی ک بعد من فقط عکسم یادگاری میشه ..
سلامتی روحی ک داره عازم از دار فانی میشه ..