my daddy p.71
*صدای زنگ گوشی
ا.ت:جیمین بیدار شو
جیمین:چند دیقه
خودمو تکون دادم تا بلند شم و تازه یادم امد که هیچی نپوشیدم
برگشتم سمت جیمین و موهای توی صورتشو با دستم جابه جا کردم
جیمین: ساعت چنده ؟
ا.ت:۶ و ۱۵
جیمین:چییییی با این ساعت میخوای بیدارم کنی ساعت ۸ کلاس داریم
ا.ت:اره یاااااا جیمین
جیمین:هاااا
ا.ت:بلند شووو
جیمین:یه بوس ؟
ویو ا.ت
بو...سش کردم و خواستم بلند شم که دستمو گرفت و انداختم رو خ....ودش
ا.ت:باز چیه
جیمین:من بیش...تر میخوام
ا.ت:چی
جیمین:اوهوم اون.. دیگه
ا.ت:یااا همین دیشب بود خو
جیمین:چه عیبی داره الانم باشه ؟
ا.ت:جی.............
ببینید دوباره اسمات شد
کامنتا رو بترکونید وگرنه نه خبری از اسماته نه از پارت بعدااااا
(شوخی میکنم ولی حمایت )
ا.ت:جیمین بیدار شو
جیمین:چند دیقه
خودمو تکون دادم تا بلند شم و تازه یادم امد که هیچی نپوشیدم
برگشتم سمت جیمین و موهای توی صورتشو با دستم جابه جا کردم
جیمین: ساعت چنده ؟
ا.ت:۶ و ۱۵
جیمین:چییییی با این ساعت میخوای بیدارم کنی ساعت ۸ کلاس داریم
ا.ت:اره یاااااا جیمین
جیمین:هاااا
ا.ت:بلند شووو
جیمین:یه بوس ؟
ویو ا.ت
بو...سش کردم و خواستم بلند شم که دستمو گرفت و انداختم رو خ....ودش
ا.ت:باز چیه
جیمین:من بیش...تر میخوام
ا.ت:چی
جیمین:اوهوم اون.. دیگه
ا.ت:یااا همین دیشب بود خو
جیمین:چه عیبی داره الانم باشه ؟
ا.ت:جی.............
ببینید دوباره اسمات شد
کامنتا رو بترکونید وگرنه نه خبری از اسماته نه از پارت بعدااااا
(شوخی میکنم ولی حمایت )
۴.۳k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.