پارت ۹
پارت ۹
ات ویو:وارد مغازه شدیم من داشتم خریدای خودم و میکردم ک یوجین گفت
یوجین: مامان میشه من برم چیپس بردارم
ات:باشه برو ولی سریع برگرد من اینجا منتظرم
یوجین:باش
تهیونگ ویو:رفتیم تو مغازه و یونا داشت چیپس انتخاب میکرد ک یه پسر بچه اومد میخواست چیپس برداره و دستش نمیرسید
تهیونگ:وایسا کوچولو من بهت بدم
یوجین:مرسی
ات ویو:نمیدونم چرا انقدر طول کشید یکم نگران شدم و رفتم سمت چیپسا
ک دیدم یه آقائه داره به یوجین کمک میکنه و بهش چیپس داد
ات:مرسی آقا
وقتی برگشتم دیدم اون آقائه تهیونگ بود
تهیونگ:ات تویی
ات:ممنون آقا خداحافظ
ات ویو:اون تهیونگ بود چقدر جذاب تر شده بود اون دختره هم تو بغلش یونا بود چقدر بزرگ شده بود
یوجین:مامان اون آقا کی بود که تو رو میشناخت
ات:یکی از دوست ها قدیمیم بود ولش کن بیا بریم صندوق خریدار و حساب کنیم
یوجین:آخ جون باشه
تهیونگ ویو:اون ات بود باورم نمیشد چقدر خوشگل شده بود یعنی اون پسره یوجین بود چقدر بزرگ شده بود
یونا:بابا اون خانمه کی بود
تهیونگ:یکی از دوستای قدیمیم
ات ویو:وارد مغازه شدیم من داشتم خریدای خودم و میکردم ک یوجین گفت
یوجین: مامان میشه من برم چیپس بردارم
ات:باشه برو ولی سریع برگرد من اینجا منتظرم
یوجین:باش
تهیونگ ویو:رفتیم تو مغازه و یونا داشت چیپس انتخاب میکرد ک یه پسر بچه اومد میخواست چیپس برداره و دستش نمیرسید
تهیونگ:وایسا کوچولو من بهت بدم
یوجین:مرسی
ات ویو:نمیدونم چرا انقدر طول کشید یکم نگران شدم و رفتم سمت چیپسا
ک دیدم یه آقائه داره به یوجین کمک میکنه و بهش چیپس داد
ات:مرسی آقا
وقتی برگشتم دیدم اون آقائه تهیونگ بود
تهیونگ:ات تویی
ات:ممنون آقا خداحافظ
ات ویو:اون تهیونگ بود چقدر جذاب تر شده بود اون دختره هم تو بغلش یونا بود چقدر بزرگ شده بود
یوجین:مامان اون آقا کی بود که تو رو میشناخت
ات:یکی از دوست ها قدیمیم بود ولش کن بیا بریم صندوق خریدار و حساب کنیم
یوجین:آخ جون باشه
تهیونگ ویو:اون ات بود باورم نمیشد چقدر خوشگل شده بود یعنی اون پسره یوجین بود چقدر بزرگ شده بود
یونا:بابا اون خانمه کی بود
تهیونگ:یکی از دوستای قدیمیم
۱۰.۱k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.