❤️دوست دارم❤️ فیک تهیونگ❤️(18)
این پسره جدی جدی می خواد من برم خونش😐. من:تهیونگ من می خوام برم خونه خودم آخه بیام خونه تو چیکار کنم. تهیونگ:نمی خوام نمی زارم از پیشم بری عه مگه چیه می خوام مثل قدیما دوباره بغلت کنم و تا صبح باهم باشیم.
#_تهیونگ
خندید و رفت تو فکر. من: توفکری؟ چیزی شده؟! ا/ت: ها نه یاد یه خاطره ای افتادم. من:خوب رسیدیم پیاده شو. ا/ت: ته ته😐. من:جونم؟! ا/ت: اما من می خوام.... نزاشتم حرفش تمام بشه و پیاده شدم و از ماشین درش آوردم دخترهی لجباز واسه همین لجبازیاشه که هنوز می خوامش. رفتیم داخل خونه و بهش گفتم بشینه تا من برم یه دوش بگیرم و بیام
#_ا/ت
تهیونگ رفت که دوش بگیره منم روی مبل نشستم ومنتظرش بودم تلفنم زنگ خورد به صفحه گوشیم نگاه کردم باورم بعد این همه سال😢
هاهاها منم می خوام جای حساس کات کنم😂😂💔
#_تهیونگ
خندید و رفت تو فکر. من: توفکری؟ چیزی شده؟! ا/ت: ها نه یاد یه خاطره ای افتادم. من:خوب رسیدیم پیاده شو. ا/ت: ته ته😐. من:جونم؟! ا/ت: اما من می خوام.... نزاشتم حرفش تمام بشه و پیاده شدم و از ماشین درش آوردم دخترهی لجباز واسه همین لجبازیاشه که هنوز می خوامش. رفتیم داخل خونه و بهش گفتم بشینه تا من برم یه دوش بگیرم و بیام
#_ا/ت
تهیونگ رفت که دوش بگیره منم روی مبل نشستم ومنتظرش بودم تلفنم زنگ خورد به صفحه گوشیم نگاه کردم باورم بعد این همه سال😢
هاهاها منم می خوام جای حساس کات کنم😂😂💔
۳۳.۳k
۰۸ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.