(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۶۸
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۶۸
ویو ا/ت : امروز روز عروسیه باید ساعت ۹ آرایشگاه باشیم
زنگ زدم به میونگ تا از خاب بیدار بشه
ا/ت : الو میونگ بیداری بدو دیگه باید بریم آرایشگاه
میونگ : عام...هاا چیهه
آرایشگاه برا چی
....عاااااا آوه اره الان کارامو میکنم
ا/ت : بدو دختر جیمین میاد دنبالت
میونگ : اوهوم
........
لب در آرایشگاه /
دخترا همزمان با پسرا میرسن
میونگ : خب دیگه جیمین .هوسوک شما برید آماده شدیم بهتون زنگ میزنیم
هوسوک : باشه
جیمین بدو ماهم باید بریم آرایشگاه
...
توی آرایشگاه دخترا/
زنه : وایی چه عروس های خوشگلی امروز داریم
خب اسمتون چیه
میونگ : من میونگم
ا/ت : منم ا/ت
زنه : اسمتونم مث خودتون قشنگه
خب اینجا بشینین من شما رو یعنی ا/ت و میکاپ میکنم جیسا هم میونگو
(جیسا دستیارشه)
ویو ا/ت : یه میکاپ ساده ولی خیلی قشنگ برام کرد یه رژ صورتی هم برام زد
و رفت سراغ موهام
زنه : موهاتون و چیکار کنم باز باشه یا ببندم
ا/ت : عامم نمیدونم چجوری قشنگ میشه؟
این لباسمه *اشاره به لباسش میکنه
زنه : عاح نمیدونم با هرد تا خیلی خوشگلی پس یه مدل برات میزنم که هم باز هست هم بسته
ا/ت : خوبه
ویو میونگ : یه میکاپ ساده برام کرد اما خیلی قشنگ شدم یعنی جیمینم خوشش میاد؟
رفت سراغ موهام
جیسا : خب خوشگلم چه مدلی برات بزنم
میونگ : مدل بسته قشنگ میشه
جیسا : اوو حتمن گلم همه مدلی بهت میاد
ویو ا/ت : وقتی کار هر دوتامون تموم شد ساعت ۳ بعدازظهر بود هیچی نخورده بودیم بدبخت دوتا ارایشگرا خم همینطور بالا سرمون بودن از خاب داشتم کور میشدم و گشنمم بود که هوسوک زنگ زد
هوسوک : ا/ت
ا/ت : بله
هوسوک : میشه بیای پایین
ا/ت : نه
هوسوک : چرا
ا/ت : چون میخام وقتی آماده شدم ببینم
هوسوک: اوووو
خب باشه اما من براتون غذا گرفتم پس میشه به یکی بگی بیاد بگیره
ا/ت : اره
برای ارایشگراهم گرفتی
هوسوک : اره ۴ تا غذا گرفتم
ا/ت : الان میگم بیاد
اهم.اهم.جیسا میشه بری پایین و عذاهارو بگیری لدفن
جیسا : حتمن گلم
ویو ا/ت : امروز روز عروسیه باید ساعت ۹ آرایشگاه باشیم
زنگ زدم به میونگ تا از خاب بیدار بشه
ا/ت : الو میونگ بیداری بدو دیگه باید بریم آرایشگاه
میونگ : عام...هاا چیهه
آرایشگاه برا چی
....عاااااا آوه اره الان کارامو میکنم
ا/ت : بدو دختر جیمین میاد دنبالت
میونگ : اوهوم
........
لب در آرایشگاه /
دخترا همزمان با پسرا میرسن
میونگ : خب دیگه جیمین .هوسوک شما برید آماده شدیم بهتون زنگ میزنیم
هوسوک : باشه
جیمین بدو ماهم باید بریم آرایشگاه
...
توی آرایشگاه دخترا/
زنه : وایی چه عروس های خوشگلی امروز داریم
خب اسمتون چیه
میونگ : من میونگم
ا/ت : منم ا/ت
زنه : اسمتونم مث خودتون قشنگه
خب اینجا بشینین من شما رو یعنی ا/ت و میکاپ میکنم جیسا هم میونگو
(جیسا دستیارشه)
ویو ا/ت : یه میکاپ ساده ولی خیلی قشنگ برام کرد یه رژ صورتی هم برام زد
و رفت سراغ موهام
زنه : موهاتون و چیکار کنم باز باشه یا ببندم
ا/ت : عامم نمیدونم چجوری قشنگ میشه؟
این لباسمه *اشاره به لباسش میکنه
زنه : عاح نمیدونم با هرد تا خیلی خوشگلی پس یه مدل برات میزنم که هم باز هست هم بسته
ا/ت : خوبه
ویو میونگ : یه میکاپ ساده برام کرد اما خیلی قشنگ شدم یعنی جیمینم خوشش میاد؟
رفت سراغ موهام
جیسا : خب خوشگلم چه مدلی برات بزنم
میونگ : مدل بسته قشنگ میشه
جیسا : اوو حتمن گلم همه مدلی بهت میاد
ویو ا/ت : وقتی کار هر دوتامون تموم شد ساعت ۳ بعدازظهر بود هیچی نخورده بودیم بدبخت دوتا ارایشگرا خم همینطور بالا سرمون بودن از خاب داشتم کور میشدم و گشنمم بود که هوسوک زنگ زد
هوسوک : ا/ت
ا/ت : بله
هوسوک : میشه بیای پایین
ا/ت : نه
هوسوک : چرا
ا/ت : چون میخام وقتی آماده شدم ببینم
هوسوک: اوووو
خب باشه اما من براتون غذا گرفتم پس میشه به یکی بگی بیاد بگیره
ا/ت : اره
برای ارایشگراهم گرفتی
هوسوک : اره ۴ تا غذا گرفتم
ا/ت : الان میگم بیاد
اهم.اهم.جیسا میشه بری پایین و عذاهارو بگیری لدفن
جیسا : حتمن گلم
۲۳.۸k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.