شهزاده
پارت چهارم ( لطفاً گذارشم نکنید)
( آقا من فکر می کردم الان همه یه چیزی به هلن میگن یه ذره روحیه ی بی اعصابی 🤣🤣😑)
از زبان دازای: یه روز گذشت ولی زمان به اندازه ی یه سال دیر گذشت بلند شدم و از خونه زدم بیرون رفتم سمت جنگل این جا خیلی خاطره دارم اولین بار چویا رو اینجا دیدم باهاش خاطره ساختم بغلش کردم روی سرش تاج گلی که درست کردمو گذاشتم اینجا زندگی کردم اما حالا به خاطر اشتباهم پشیمونم خیلی پشیمون داشتم قدم میزدم که یهو چویا رو دیدم رفتم پشت درخت قایم شدم یه گیتار جدید گرفته بود شروع کرد به خوندن:
(بچهها این آهنگ یه مقدار لحجه داره)
صد بار گفتمت همچنین مکن 😊
زلفای بورت چین چین مکن❤️
صد بار گفتمت همچنین مکن 😊
زلفای بورت چین چین مکن ❤️
گوش نکردی حرف دلدارم🥲
دل زارم غمگین مکن🥺
شبوم شبه ، روزم شبه🌃
شبا که مو میروم سراغ گل🌛
ز بخت بد گلم خوابه😴
های گلم گلم گل بی خاروم🌺
ز دوریت زار و بیمارم🥀
( وقتی ترکی ولی مثل شیرازیا بین شمالیا بزرگ شدی🤣🤣🤚😑)
خیلی قشنگ و غمگین بود ولی آخه بچه تو چی همیشه میخواستی بگی ولی هیچ وقت نمیگفتی یهو از تو گردنش یه ساعت در آورد که تو اون ساعت عکس من بود شروع کرد با خودش بلند بلند حرف زدن
+ چرا هیچ وقت نفهمیدی دوست دارم
رفتم کنارش نشستم منو که دید ترسید ولی به روی خودش نیاورد
-سلام چویا
+ سلام دازای اینجا چیکار می کنی
- من تو رو اشتباه قضاوت کردم هلن منو فریب داده بود
+ پس بلاخره قضیه معلوم شد
- آره .... راستش من ازت معذرت می خوام منو ببخش هم به خاطر این داستان هم بخاطر اینکه نفهمیدم دوستم داری خیلی دوست دارم
چویا بلند شد
+ من همون موقع بخشیدمت ولی دیگه دوست ندارم برای همیشه هم خدانگهدار
بلند شدم
- چی کجا میری
+ مگه نگفتی من یه آشغالم پس من میرم و دیگه بهت نزدیک نمیشم
- صبر کن ببخشید نفهمیدم چی میگم
لطفاً نرو
+ نه میرم چون دیگه دوست ندارم
گرفتمش می خواست دستامو از روش بردارم
- من دوست دارم، عاشقتم مگه عاشقم نیستی...
+ نه دیگه دوست ندارم دیگه عاشقت نیستم
- چرا این حرف و نزن تو عاشقمی منم عاشقتم من عاشقتم دوست دارم ...میگم دوست دارم ( با کمی داد)
+نه دیگه نه دیگه عاشقت نیستم دیگه دوست ندارم من تا آخرین لحظه جنگیدم ولی تو با همون یدونه حرفت کاری کردی که دیگه همه چیز واسم تموم شه ...(با اشک) الان دیگه دنبالم نیا دیگه همه چیز تموم شده وقتی هم تموم شده یعنی تموم ... خداحافظ
و بعد منو با یه دنیا فکر و خیال تنها گذاشت آره همش تقصیر من لعنتی بود همه چی...
( آقا من فکر می کردم الان همه یه چیزی به هلن میگن یه ذره روحیه ی بی اعصابی 🤣🤣😑)
از زبان دازای: یه روز گذشت ولی زمان به اندازه ی یه سال دیر گذشت بلند شدم و از خونه زدم بیرون رفتم سمت جنگل این جا خیلی خاطره دارم اولین بار چویا رو اینجا دیدم باهاش خاطره ساختم بغلش کردم روی سرش تاج گلی که درست کردمو گذاشتم اینجا زندگی کردم اما حالا به خاطر اشتباهم پشیمونم خیلی پشیمون داشتم قدم میزدم که یهو چویا رو دیدم رفتم پشت درخت قایم شدم یه گیتار جدید گرفته بود شروع کرد به خوندن:
(بچهها این آهنگ یه مقدار لحجه داره)
صد بار گفتمت همچنین مکن 😊
زلفای بورت چین چین مکن❤️
صد بار گفتمت همچنین مکن 😊
زلفای بورت چین چین مکن ❤️
گوش نکردی حرف دلدارم🥲
دل زارم غمگین مکن🥺
شبوم شبه ، روزم شبه🌃
شبا که مو میروم سراغ گل🌛
ز بخت بد گلم خوابه😴
های گلم گلم گل بی خاروم🌺
ز دوریت زار و بیمارم🥀
( وقتی ترکی ولی مثل شیرازیا بین شمالیا بزرگ شدی🤣🤣🤚😑)
خیلی قشنگ و غمگین بود ولی آخه بچه تو چی همیشه میخواستی بگی ولی هیچ وقت نمیگفتی یهو از تو گردنش یه ساعت در آورد که تو اون ساعت عکس من بود شروع کرد با خودش بلند بلند حرف زدن
+ چرا هیچ وقت نفهمیدی دوست دارم
رفتم کنارش نشستم منو که دید ترسید ولی به روی خودش نیاورد
-سلام چویا
+ سلام دازای اینجا چیکار می کنی
- من تو رو اشتباه قضاوت کردم هلن منو فریب داده بود
+ پس بلاخره قضیه معلوم شد
- آره .... راستش من ازت معذرت می خوام منو ببخش هم به خاطر این داستان هم بخاطر اینکه نفهمیدم دوستم داری خیلی دوست دارم
چویا بلند شد
+ من همون موقع بخشیدمت ولی دیگه دوست ندارم برای همیشه هم خدانگهدار
بلند شدم
- چی کجا میری
+ مگه نگفتی من یه آشغالم پس من میرم و دیگه بهت نزدیک نمیشم
- صبر کن ببخشید نفهمیدم چی میگم
لطفاً نرو
+ نه میرم چون دیگه دوست ندارم
گرفتمش می خواست دستامو از روش بردارم
- من دوست دارم، عاشقتم مگه عاشقم نیستی...
+ نه دیگه دوست ندارم دیگه عاشقت نیستم
- چرا این حرف و نزن تو عاشقمی منم عاشقتم من عاشقتم دوست دارم ...میگم دوست دارم ( با کمی داد)
+نه دیگه نه دیگه عاشقت نیستم دیگه دوست ندارم من تا آخرین لحظه جنگیدم ولی تو با همون یدونه حرفت کاری کردی که دیگه همه چیز واسم تموم شه ...(با اشک) الان دیگه دنبالم نیا دیگه همه چیز تموم شده وقتی هم تموم شده یعنی تموم ... خداحافظ
و بعد منو با یه دنیا فکر و خیال تنها گذاشت آره همش تقصیر من لعنتی بود همه چی...
۴.۴k
۲۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.