رمانBlack & White پارت5
۲ساعت بعد
از زبان شوگا دیدیم راننده وایساد گفت رسیدیم به عمارات منم برگشتم دیدم هنوز اون دوتا خوابیده تهیونگ گفت اینا خوابیده اگه بیدارش کنیم دوباره دردسر میشه و قبول نمیکنن مجبوریم ما ببریمشون بعد شوگا هم حرفم رو تایید کرد من سانا رو بلند کردم یه دستم رو گذاشتم زیر زانوهاش یه دستم رو پشت کمرش و بلندش کردم شوگا هم یونا رو بلند کرد از زبان تهیونگ وقتی بلندش کردم بردم سمت یکی از اتاق ها تو این عمارت هم خیلی اتاق داشت تو عمارت سئول هم ولی اون موقع خودمون به یه اتاق بردیم چون اولشون بود به همین خاطر ولی الان اتاق های جدایی داشتن بردم اتاق در رو باز کردم و بستم بعد یهو سانا تو بغلم غلت خورد و منو بغل کرد بعد بهش نگاه کردم و لبخند زدم و گذاشتم رو تخت لحاف رو روش کشیدم و خم شدم روش و لپشو بوسیدم بعد دوباره لبخند زدم رفتم سمت در و بیرون رفتم و به طرف اتاقم رفتم خیلی خسته بودم به همین خاطر یه دوش ۵ دقیقه گرفتم و اومدم لباس پوشیدم و خوابیدم از زبان شوگا وقتی یونا رو بلند کردم و دیدیم اون خیلی سرد لجباز مغرور و کامل دختر مورد علاقه من هس بعد یه پوزخند زدم و رفتم سمت در اتاقش و در رو باز کردم رفتم گذاشتم رو تخت خودمم رفتم اتاق خودم منم یه دوش ۵ دقیقه ای گرفتم و خوابیدم.....
پارت 5 رو زود گذاشتم ولی قول بدین که کامنت بزارین و لایک کنین💜💜💜💜💜
از زبان شوگا دیدیم راننده وایساد گفت رسیدیم به عمارات منم برگشتم دیدم هنوز اون دوتا خوابیده تهیونگ گفت اینا خوابیده اگه بیدارش کنیم دوباره دردسر میشه و قبول نمیکنن مجبوریم ما ببریمشون بعد شوگا هم حرفم رو تایید کرد من سانا رو بلند کردم یه دستم رو گذاشتم زیر زانوهاش یه دستم رو پشت کمرش و بلندش کردم شوگا هم یونا رو بلند کرد از زبان تهیونگ وقتی بلندش کردم بردم سمت یکی از اتاق ها تو این عمارت هم خیلی اتاق داشت تو عمارت سئول هم ولی اون موقع خودمون به یه اتاق بردیم چون اولشون بود به همین خاطر ولی الان اتاق های جدایی داشتن بردم اتاق در رو باز کردم و بستم بعد یهو سانا تو بغلم غلت خورد و منو بغل کرد بعد بهش نگاه کردم و لبخند زدم و گذاشتم رو تخت لحاف رو روش کشیدم و خم شدم روش و لپشو بوسیدم بعد دوباره لبخند زدم رفتم سمت در و بیرون رفتم و به طرف اتاقم رفتم خیلی خسته بودم به همین خاطر یه دوش ۵ دقیقه گرفتم و اومدم لباس پوشیدم و خوابیدم از زبان شوگا وقتی یونا رو بلند کردم و دیدیم اون خیلی سرد لجباز مغرور و کامل دختر مورد علاقه من هس بعد یه پوزخند زدم و رفتم سمت در اتاقش و در رو باز کردم رفتم گذاشتم رو تخت خودمم رفتم اتاق خودم منم یه دوش ۵ دقیقه ای گرفتم و خوابیدم.....
پارت 5 رو زود گذاشتم ولی قول بدین که کامنت بزارین و لایک کنین💜💜💜💜💜
۹۵.۵k
۰۶ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.