پارت 4
پارت 4
.
عشق پنهان
.
(از زبان ا. ت)
با بدبختی دامنمو پاک کردم و رفتم تو کلاس و نیم کتمو چک کردم و نشستم یهو دیدم معلم ریاضی جلوم وایستاده
معلم داشت سرم داد میزد و بچه ها هم زیر لب میخندیدن
(پرش زمانی به زنگ اخر)
خیلی گشنم بود مامانمم که قطعا الان پیش خالمه حتی اگر خونه هم باشه نهار درست نمی کنه 😔 رفتم سوپر مارکت و برای خودم یه کروسان شکلاتی خریدم داشتم میومدم بیرون که یه پسر خیلی جذاب بیرون وایستاده بود چقد این کراشه اخههههههه نکنه عاشقش شدم
با دو رفتم خونه هنوز دارم به اون فکر میکنم 🫢
.
عشق پنهان
.
(از زبان ا. ت)
با بدبختی دامنمو پاک کردم و رفتم تو کلاس و نیم کتمو چک کردم و نشستم یهو دیدم معلم ریاضی جلوم وایستاده
معلم داشت سرم داد میزد و بچه ها هم زیر لب میخندیدن
(پرش زمانی به زنگ اخر)
خیلی گشنم بود مامانمم که قطعا الان پیش خالمه حتی اگر خونه هم باشه نهار درست نمی کنه 😔 رفتم سوپر مارکت و برای خودم یه کروسان شکلاتی خریدم داشتم میومدم بیرون که یه پسر خیلی جذاب بیرون وایستاده بود چقد این کراشه اخههههههه نکنه عاشقش شدم
با دو رفتم خونه هنوز دارم به اون فکر میکنم 🫢
۳.۱k
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.