پارت³
پونی=تا اون پسر لبشو کند یه دونه زدم تو گوشش
بهش گفتم=داری چی کار میکنی عقلتون از دست دادی دیوونه روانی😡😡😡😠😠😠🤬🤬🤬🤬
جیمین=ببخشید راه دیگه ای نداشتم برای اینکه آرومت کنم
پونی=چرا منو آوردی خونت😡
جیمین=چخه چخه گازم نگیری
پونی=گازت میگیرم خوبم گازت میگیرم
بعد سریع دستشو گاز گرفتم
جیمین=آخخخخخخخخ دستم درد گرفت😂😂😂کوچولو زورت همین قدر
پونی=زورم به تو ربطی نداره،بگو منو برای چی آوردی
جیمین=منو ببخش ولی مجبورم
پونی=چی،چرا داری میای نزدیک
جیمین=توی یه چالش افتادم باید با یه دختر 🔞 کنم
پونی=هااااا چرا مننننن😳😳😳
جیمین=من الان میام
بریم پونی=دیدم رفت تو اتاق گوشیشو آورد بیرون یه جا گذاشت فهمیدم میخواد فیلم بگیره.مثل چی ترسیده بودم.اصلا شبیه اون چیزی که فکر میکردم نبود من چون عطرارو خیلی دوست داشتم میدونستم اون عطرو فقط آدمای آروم میزدن
اومد سمتم(نویسنده:یه دقیقه آروم بگیر ببین میخواد چیکار کنه)
جیمین=رفتم سمتش رو مبل نشستم رو به دوربین کردم و این علامت نشون دادم👍
(رفتم تو کارش😂😬)
جیمین=تا میخواست حرف بزنه لبشو بوس کردم
بیشتر فشار دادم.احساس میکنم عاشقش شدم به خاطر همون دستمو بردم لای موهاش.اینقدر بوسش کردم که خسته شدم به خاطر همین یه دقیقه ولش کردم دوباره مثل همون موقع لبشو بوس کردم
پونی=وایی نه من عاشقش شدم .لبش داره منو از خود بی خود میکنه دیگه نمیتونم تحمل کنم
جیمین=داشتم بوسش میکردم که یهو فهمیدم از جاش بلند شد اومد نزدیک تر وایی خدای من اونم داشت همراهیم میکرد باور نمیشد
ولش کردم گفتم داری چی کار میکنی
پونی=من...من عاشقت شدم
جیمین=محکم بقلش کردم گفتم منم همینطور.بهش گفتم پس بیا یه رابطه خوب داشته باشیم
پونی=باشه.ولی وایسا
رفتم دوربینو خاموش کردم
اومدم دوباره نشستم
جیمین=پس تو دیگه برای منی.تو دوست دخترم
پونی=باسر به علامت مثبت تکون دادم بله
عمون نداد منو خوابوند روی مبل و افتاد روم یه جوری لبمو بوس میداد که هیستریک میشد.منم همراهیش کردم
بوس دادنم تموم شد رفتیم سراغ......
بهش گفتم=داری چی کار میکنی عقلتون از دست دادی دیوونه روانی😡😡😡😠😠😠🤬🤬🤬🤬
جیمین=ببخشید راه دیگه ای نداشتم برای اینکه آرومت کنم
پونی=چرا منو آوردی خونت😡
جیمین=چخه چخه گازم نگیری
پونی=گازت میگیرم خوبم گازت میگیرم
بعد سریع دستشو گاز گرفتم
جیمین=آخخخخخخخخ دستم درد گرفت😂😂😂کوچولو زورت همین قدر
پونی=زورم به تو ربطی نداره،بگو منو برای چی آوردی
جیمین=منو ببخش ولی مجبورم
پونی=چی،چرا داری میای نزدیک
جیمین=توی یه چالش افتادم باید با یه دختر 🔞 کنم
پونی=هااااا چرا مننننن😳😳😳
جیمین=من الان میام
بریم پونی=دیدم رفت تو اتاق گوشیشو آورد بیرون یه جا گذاشت فهمیدم میخواد فیلم بگیره.مثل چی ترسیده بودم.اصلا شبیه اون چیزی که فکر میکردم نبود من چون عطرارو خیلی دوست داشتم میدونستم اون عطرو فقط آدمای آروم میزدن
اومد سمتم(نویسنده:یه دقیقه آروم بگیر ببین میخواد چیکار کنه)
جیمین=رفتم سمتش رو مبل نشستم رو به دوربین کردم و این علامت نشون دادم👍
(رفتم تو کارش😂😬)
جیمین=تا میخواست حرف بزنه لبشو بوس کردم
بیشتر فشار دادم.احساس میکنم عاشقش شدم به خاطر همون دستمو بردم لای موهاش.اینقدر بوسش کردم که خسته شدم به خاطر همین یه دقیقه ولش کردم دوباره مثل همون موقع لبشو بوس کردم
پونی=وایی نه من عاشقش شدم .لبش داره منو از خود بی خود میکنه دیگه نمیتونم تحمل کنم
جیمین=داشتم بوسش میکردم که یهو فهمیدم از جاش بلند شد اومد نزدیک تر وایی خدای من اونم داشت همراهیم میکرد باور نمیشد
ولش کردم گفتم داری چی کار میکنی
پونی=من...من عاشقت شدم
جیمین=محکم بقلش کردم گفتم منم همینطور.بهش گفتم پس بیا یه رابطه خوب داشته باشیم
پونی=باشه.ولی وایسا
رفتم دوربینو خاموش کردم
اومدم دوباره نشستم
جیمین=پس تو دیگه برای منی.تو دوست دخترم
پونی=باسر به علامت مثبت تکون دادم بله
عمون نداد منو خوابوند روی مبل و افتاد روم یه جوری لبمو بوس میداد که هیستریک میشد.منم همراهیش کردم
بوس دادنم تموم شد رفتیم سراغ......
۹.۷k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.