the mafia
ویو ارن
انگار کوک میخواست بهش سیلی بزنه از سینه گرفتمش و به زور یه قدم بردمش عقب تر از اون ور ته هم داشت با عصبانیت بهم نگاه میکرد
ارن: هی چیکار میکنی؟ چرا؟
کوک: با این عوضی نگرد و گرنه هم تو هم اون رو خاک میکنم
ادرین هم داشت با ترس نگاه میکرد
یه دعفه ته اومد نزدیک اذین شروع کرد به سر و صدا رفتم کنار اذین و محکم هولش دادم سمت در که بره تو عمارت
با داد گفتم: چتونه وحشی ها ادم ندیده این؟
ته: اگر با تین گشتی خدا سر شاهده خاکت میکنم
ادرین: باشه بابا برین تو ماشین
بعد از اینکه رفتن ادرین اومد پیشم
ارن: مگه نباید باهاشون بری؟
ادرین: چرا وایسا یه لحظه
تو باید سریع تر فرار کنی برو تو اتاق...
ته: نمیای؟
ادرین: داشتم درباره اذین بهش هشدار میدادم
کوک: بیا دیگه
ادرین: 56
و رفت
یعنی چی خوابم واقعی بوده؟
رفتم تو و به اذین همه چی رو گفتم گفت بیا با هم بریم ولی قول بده جیغ نزنی
اروم اروم در رو باز کردیم رفتیم نو یه راه پله تقریبا کوتاه داشت داخل با یه چراغ سفید کم نور روشن شده بود بوی تعفن همه جا رو گرفته بود یه میز و یه لیست تو اتاق بود بقیه اتاق رو نتونستم ببینم همین که یکم رفتم جلو
انگار کوک میخواست بهش سیلی بزنه از سینه گرفتمش و به زور یه قدم بردمش عقب تر از اون ور ته هم داشت با عصبانیت بهم نگاه میکرد
ارن: هی چیکار میکنی؟ چرا؟
کوک: با این عوضی نگرد و گرنه هم تو هم اون رو خاک میکنم
ادرین هم داشت با ترس نگاه میکرد
یه دعفه ته اومد نزدیک اذین شروع کرد به سر و صدا رفتم کنار اذین و محکم هولش دادم سمت در که بره تو عمارت
با داد گفتم: چتونه وحشی ها ادم ندیده این؟
ته: اگر با تین گشتی خدا سر شاهده خاکت میکنم
ادرین: باشه بابا برین تو ماشین
بعد از اینکه رفتن ادرین اومد پیشم
ارن: مگه نباید باهاشون بری؟
ادرین: چرا وایسا یه لحظه
تو باید سریع تر فرار کنی برو تو اتاق...
ته: نمیای؟
ادرین: داشتم درباره اذین بهش هشدار میدادم
کوک: بیا دیگه
ادرین: 56
و رفت
یعنی چی خوابم واقعی بوده؟
رفتم تو و به اذین همه چی رو گفتم گفت بیا با هم بریم ولی قول بده جیغ نزنی
اروم اروم در رو باز کردیم رفتیم نو یه راه پله تقریبا کوتاه داشت داخل با یه چراغ سفید کم نور روشن شده بود بوی تعفن همه جا رو گرفته بود یه میز و یه لیست تو اتاق بود بقیه اتاق رو نتونستم ببینم همین که یکم رفتم جلو
۱۶۱
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.