اونی چان من گیسوکمنده☆ 1 (پاک شده بود)
اونی چان من گیسوکمنده☆
●معرفی شخصیت●
اسمم ا/ت کیسوکهس برادر بزرگم باجی کیسوکه که از زلفاش نگم براتون یه پا گیسوکمنده برا خودش🦦
من ۱۵ سالمه و باجی ۱۶ سالشه و هردومون داخل باند تومان یه گو.... نه چیز یعنی یه فر مهمیم
*در اتاق باز میشه*
باجی: چرا انقد با خودت حرف میزنی روانی پاشو بریم مایکی منتظرته
ا/ت: باشه بابا گیسوکمند نکشیمون
*ا/ت گوشیش برمیداره و با باجی سوار موتور میشن و میرن سمت مقر تومان*
ا/ت: مایکی که هنوز نیومده باجی
باجی: کوری دختر؟ اونورنگاه کن
ا/ت : دفعه بعدی یکی میخوابونم تو گوشت
*ا/ت از موتور پیاده میشه*
دراکن : سکوت *داد میزنه*
مایکی: قراره بهتون کاپیتان جدید دسته سوم معرفی کنم ا/ت کیسوکه
*ا/ت میاد سمت مایکی و کنارش وایمیسته*
*جمعیت پچ پچ میکردن و معلوم بود از اینکه یه دختر قراره کاپیتان دسته سوم بشه اصلا راضی نبودن که یکی از وسط جمعیت داد زد*
یه پسره: این همون ملکه استقامته؟
ا/ت: آره من ملکه استقامتم که چی؟
باجی: ا/ت چیزی نگفت بدبخت چرا داری میخوریش
*ا/ت به باجی چپ چپ نگاه میکنه*
●معرفی شخصیت●
اسمم ا/ت کیسوکهس برادر بزرگم باجی کیسوکه که از زلفاش نگم براتون یه پا گیسوکمنده برا خودش🦦
من ۱۵ سالمه و باجی ۱۶ سالشه و هردومون داخل باند تومان یه گو.... نه چیز یعنی یه فر مهمیم
*در اتاق باز میشه*
باجی: چرا انقد با خودت حرف میزنی روانی پاشو بریم مایکی منتظرته
ا/ت: باشه بابا گیسوکمند نکشیمون
*ا/ت گوشیش برمیداره و با باجی سوار موتور میشن و میرن سمت مقر تومان*
ا/ت: مایکی که هنوز نیومده باجی
باجی: کوری دختر؟ اونورنگاه کن
ا/ت : دفعه بعدی یکی میخوابونم تو گوشت
*ا/ت از موتور پیاده میشه*
دراکن : سکوت *داد میزنه*
مایکی: قراره بهتون کاپیتان جدید دسته سوم معرفی کنم ا/ت کیسوکه
*ا/ت میاد سمت مایکی و کنارش وایمیسته*
*جمعیت پچ پچ میکردن و معلوم بود از اینکه یه دختر قراره کاپیتان دسته سوم بشه اصلا راضی نبودن که یکی از وسط جمعیت داد زد*
یه پسره: این همون ملکه استقامته؟
ا/ت: آره من ملکه استقامتم که چی؟
باجی: ا/ت چیزی نگفت بدبخت چرا داری میخوریش
*ا/ت به باجی چپ چپ نگاه میکنه*
۵.۵k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.