پارت1 عاشق بودن تا ابد
سلام من کوکم هم دکترم و هم پلیس اما بیشتر میرم بیمارستان خب امروز رفتم اداره پلیس چون رئیس کارمون داشت
تق تق: صدا در
رئس: بیا تو
کوک: سلام رئیس کارم داشتی
رئیس: عه یلام جونکوک تویی بیا تو بشین تا بگم
کوک: بفرمایین رئیس بگین
رئیس: خب جونکوک تو حتما بزرگ ترین مافیا ی جهانو میشناسی (منظورش ته ته هست) اره؟؟
کوک: اره چطور
رئیس: تاحالا که نه کسی ازش تونسته اسم بپرسه و نه چیزی ازش بدونه
کوک: واوو یعنی همه نیروهامون که میخواستن ازش اطلاعات جمع کنن مردن اونم توسط اون
رئیس: اره
کوک: خب من الا باید چیکار کنم
رئیس:.....
♡ادامه دارد♡
☆چطور بود؟☆
✓نظر✓
تق تق: صدا در
رئس: بیا تو
کوک: سلام رئیس کارم داشتی
رئیس: عه یلام جونکوک تویی بیا تو بشین تا بگم
کوک: بفرمایین رئیس بگین
رئیس: خب جونکوک تو حتما بزرگ ترین مافیا ی جهانو میشناسی (منظورش ته ته هست) اره؟؟
کوک: اره چطور
رئیس: تاحالا که نه کسی ازش تونسته اسم بپرسه و نه چیزی ازش بدونه
کوک: واوو یعنی همه نیروهامون که میخواستن ازش اطلاعات جمع کنن مردن اونم توسط اون
رئیس: اره
کوک: خب من الا باید چیکار کنم
رئیس:.....
♡ادامه دارد♡
☆چطور بود؟☆
✓نظر✓
۱.۷k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.