شوهر سخت گیر من پارت۱۵
«شوهر سخت گیر من»
𝑷𝒂𝒓𝒕 ➊➎
ا.ت ویو:
داشتم یه مقاله راجب شرکت میخوندم که یهو حالم بد شد زود رفتم دستشوی
خدایا چم شده شاید تاثیرات کوچولوی
تو شکمم حالم خوب شد رفتم دوباره
شروع به خوندن اون مقاله کردم که
صدای خراشنده ی گوشمو پر کرد رفتم
پایین تا ببینم چی شده که مادرشوهرم
داره داد میزنه
+رادیکا دخترم حالت خوبه
÷نه ....... خو... خوب.. خوب نیستم«بریده بریده اینا رو گفت»
+باشه... بیا.... بریم.. بیمارستان
÷باشه
ا.ت: منم میام باهاتون
+باشه بیا
ا.ت: گوانگ«داد»
گوانگ: چیشده خانوم
ا.ت: زود ماشینو اماده کن میریم
بیمارستان
گوانگ: چیشده نکنه بلایی سر بچتون
اومده باشه
+فقط برو
گوانگ:
فلش رادیکا:
داشتم توی اینه خودمو نگاه میکردم که یهو بالا اوردم رفتم توالت و خون بالا
اوردم و با خود گفتم:نکنه من خوردمش«منظور مرگ موشه»
و زود خودمو به پایین رسوندم
«پایان»
راوری:
ا.ت به همراه مادرشوهرش رادیکا رو
سوار ماشین کرد گوانگ به سمت بیمارستان حرکت کرد و بعد چند دقیقه
رسیدن و رادیکا رو بردن اتاق
+دکتر حالش چطوره
د:شما برین بیرون من معاینه میکنیم
+باشه
دکتر رادیکا رو معاینه کرد
÷میشه به اونا نگین
د:که مرگ موش خوردین؟
÷اره
د:اما...
÷لطفا دکتر من نمیخوام اونا بخاطر
من نگران بشن بهشون بگیم که ضغیفمو این چیزا
دکتر نفس عمیق کشیدو گفت:باشه
÷ممنون
ا.ت ویو:
زود به کوکیم زنگ زدم
کوکی رو جدنگکوکا سیو کردم
کوک:الو
ا.ت: سلام
کوک:چطوری
ا.ت: زود بیا به بیمارستان(.........) زود
کوک: چیشده بچه طوریش شده تو خوبی بچم خوبه چرا بیمارستانی
ا.ت:نفس بگیر تو بیا بهت میگم
کوک: باشه
کوک ویو:
وقتی ا.ت زنگ زد بیمارستانه زود خودمو رسوندم بیمارستان
کوک: اه چیزی شده اههه چرا بیمارستانی(با نفس نفس حرف میزنه)
ا.ت: رادیکا حالش بد شده
کوک:شکر فکر کردم برای تو و این کوچولو اتفاقی افتاده(دستش رو شکم ا. ته)
د:رادیکا استارلیون یکم ضعیفن برای همین حالش بد شد مراقبش باشین
+الان چطوره
د:خوبه
ا.ت ویو:
داشت از بیمارستان حالم بد میشد
به جونگ کوک گفتم اونم گفت به
مادرشوهرم بگم و گفتم: مامان منو
جونگ کوک بریم من داره حالم بد میشه
+باشه برین منم میرم پیش رادیکا..
نکته 𝟏:رادیکا دختر خاله ی کوک نیست
نکته 𝟐:فامیلی رادیکا استار لیونه من بعضی وقتی یادم میره
نکته 𝟒:شاید من گوانگ رو اشتباه بنویسم کانگ یا گانگ شما همون گوانگ بگین
ادامه دارد...
شرط:
لایک ۷۰
کامنت:کامنت گذاشته بشه اجباریه و گرنه خبری از پارت بعدی نیست
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#سناریو
#اسمات
#وانشات
𝑷𝒂𝒓𝒕 ➊➎
ا.ت ویو:
داشتم یه مقاله راجب شرکت میخوندم که یهو حالم بد شد زود رفتم دستشوی
خدایا چم شده شاید تاثیرات کوچولوی
تو شکمم حالم خوب شد رفتم دوباره
شروع به خوندن اون مقاله کردم که
صدای خراشنده ی گوشمو پر کرد رفتم
پایین تا ببینم چی شده که مادرشوهرم
داره داد میزنه
+رادیکا دخترم حالت خوبه
÷نه ....... خو... خوب.. خوب نیستم«بریده بریده اینا رو گفت»
+باشه... بیا.... بریم.. بیمارستان
÷باشه
ا.ت: منم میام باهاتون
+باشه بیا
ا.ت: گوانگ«داد»
گوانگ: چیشده خانوم
ا.ت: زود ماشینو اماده کن میریم
بیمارستان
گوانگ: چیشده نکنه بلایی سر بچتون
اومده باشه
+فقط برو
گوانگ:
فلش رادیکا:
داشتم توی اینه خودمو نگاه میکردم که یهو بالا اوردم رفتم توالت و خون بالا
اوردم و با خود گفتم:نکنه من خوردمش«منظور مرگ موشه»
و زود خودمو به پایین رسوندم
«پایان»
راوری:
ا.ت به همراه مادرشوهرش رادیکا رو
سوار ماشین کرد گوانگ به سمت بیمارستان حرکت کرد و بعد چند دقیقه
رسیدن و رادیکا رو بردن اتاق
+دکتر حالش چطوره
د:شما برین بیرون من معاینه میکنیم
+باشه
دکتر رادیکا رو معاینه کرد
÷میشه به اونا نگین
د:که مرگ موش خوردین؟
÷اره
د:اما...
÷لطفا دکتر من نمیخوام اونا بخاطر
من نگران بشن بهشون بگیم که ضغیفمو این چیزا
دکتر نفس عمیق کشیدو گفت:باشه
÷ممنون
ا.ت ویو:
زود به کوکیم زنگ زدم
کوکی رو جدنگکوکا سیو کردم
کوک:الو
ا.ت: سلام
کوک:چطوری
ا.ت: زود بیا به بیمارستان(.........) زود
کوک: چیشده بچه طوریش شده تو خوبی بچم خوبه چرا بیمارستانی
ا.ت:نفس بگیر تو بیا بهت میگم
کوک: باشه
کوک ویو:
وقتی ا.ت زنگ زد بیمارستانه زود خودمو رسوندم بیمارستان
کوک: اه چیزی شده اههه چرا بیمارستانی(با نفس نفس حرف میزنه)
ا.ت: رادیکا حالش بد شده
کوک:شکر فکر کردم برای تو و این کوچولو اتفاقی افتاده(دستش رو شکم ا. ته)
د:رادیکا استارلیون یکم ضعیفن برای همین حالش بد شد مراقبش باشین
+الان چطوره
د:خوبه
ا.ت ویو:
داشت از بیمارستان حالم بد میشد
به جونگ کوک گفتم اونم گفت به
مادرشوهرم بگم و گفتم: مامان منو
جونگ کوک بریم من داره حالم بد میشه
+باشه برین منم میرم پیش رادیکا..
نکته 𝟏:رادیکا دختر خاله ی کوک نیست
نکته 𝟐:فامیلی رادیکا استار لیونه من بعضی وقتی یادم میره
نکته 𝟒:شاید من گوانگ رو اشتباه بنویسم کانگ یا گانگ شما همون گوانگ بگین
ادامه دارد...
شرط:
لایک ۷۰
کامنت:کامنت گذاشته بشه اجباریه و گرنه خبری از پارت بعدی نیست
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#سناریو
#اسمات
#وانشات
۷۷.۸k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.