فیک کوک(پرستار بچه) پارت 13
چشمم به یه چیزی خورد که سیاه نبود
چند لکه خون رو دیوار ها پاشیده شده بود
تناب دار ، شمشیر خونی، چاقو، کلی تفنگ، کمر بند، شوکر، چند تا سیم، چسب، تناب، چوب دار، بیل و... اونجا دیدم نزدیک بود گریم بگیره که کوک گفت: دوست داری با کدوم شکنجه بشی
لیا:شکنجه؟ منظورت چیه
کوک: میخوای امتحان کنی؟؟
لیا: نه نمیخوام بزار برم
کوک: ولی تو زبون درازی کردی و باید تاوان بدی
اومدم حرف بزنم که دهنم رو با بند بین و من رو گزاشت رو صندلی و محکم به صندلی بست
خیلی گریه کردم ولی فقط میخندید
کوک: قرار بود امروز ازت خواستگاری کنم ولی تو خیلی لجبازی
لیا:😭😭😭😭
کوک: تا صبح گریه کن... 3 روز نه اب میدم بهت نه غذا و بعد سه روز تازه شکنجه شروع میشه
لیا:😭😭😭😭😭😤
سه روز بعد:
کوک: میبینم از گشنگی داری میمیری... حتما تا الان خیلی اذیت شدی ولی تازه میخواد شروع بشه
لیا:😞(جون نداره حرف بزنه)
کوک: هه😏
رفت سمت کمد و کمربند رو در اورد
وقتی اومدم سمتم از ته وجودم دلم میخواست بمیرم
شروع کرد به زدنم خیلی درد داشت و من فقط گریه میکردم
تا 2 ساعت داشت منو محکمممممم با کمر بند میزد
کبود شده بودم ولم کرد یکم خودمو جمع و جور کردم و دیدم دوباره رفت سمت کمد ایندفعه قیچی و سیم برداشت و کل موهام رو از ته کج قیچی کرد اخرشم به دستام سیم بست و برق زد یدفعه کل مو های تنم سیخ شد
چند لکه خون رو دیوار ها پاشیده شده بود
تناب دار ، شمشیر خونی، چاقو، کلی تفنگ، کمر بند، شوکر، چند تا سیم، چسب، تناب، چوب دار، بیل و... اونجا دیدم نزدیک بود گریم بگیره که کوک گفت: دوست داری با کدوم شکنجه بشی
لیا:شکنجه؟ منظورت چیه
کوک: میخوای امتحان کنی؟؟
لیا: نه نمیخوام بزار برم
کوک: ولی تو زبون درازی کردی و باید تاوان بدی
اومدم حرف بزنم که دهنم رو با بند بین و من رو گزاشت رو صندلی و محکم به صندلی بست
خیلی گریه کردم ولی فقط میخندید
کوک: قرار بود امروز ازت خواستگاری کنم ولی تو خیلی لجبازی
لیا:😭😭😭😭
کوک: تا صبح گریه کن... 3 روز نه اب میدم بهت نه غذا و بعد سه روز تازه شکنجه شروع میشه
لیا:😭😭😭😭😭😤
سه روز بعد:
کوک: میبینم از گشنگی داری میمیری... حتما تا الان خیلی اذیت شدی ولی تازه میخواد شروع بشه
لیا:😞(جون نداره حرف بزنه)
کوک: هه😏
رفت سمت کمد و کمربند رو در اورد
وقتی اومدم سمتم از ته وجودم دلم میخواست بمیرم
شروع کرد به زدنم خیلی درد داشت و من فقط گریه میکردم
تا 2 ساعت داشت منو محکمممممم با کمر بند میزد
کبود شده بودم ولم کرد یکم خودمو جمع و جور کردم و دیدم دوباره رفت سمت کمد ایندفعه قیچی و سیم برداشت و کل موهام رو از ته کج قیچی کرد اخرشم به دستام سیم بست و برق زد یدفعه کل مو های تنم سیخ شد
۳۴.۶k
۰۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.