< زیـبـاتَر اَز مـاه>
< زیـبـاتَر اَز مـاه>
part: ¹⁶
یدفعه شینوبو میپره بغل اگوست دی
شینوبو: ملسی ملسی ملسیییی ( لپشو پنج بار پشت سر هم بوس میکنه)
اگوست دی: خیل خوب باشه لهم کردی😄
بعد از صبحونه
شینوبو: عزیزم من میخام برم بیرون خرید
اگوست دی: با راننده برو من شرکت کار دارم
شینوبو: میسیی
اگوست دی رف شرکت و شینوبو هم اماده شد رف خرید (عکس میزارم)
فلش بک به ساعت 4 عصر
ویو اگوست دی:
با شینوبو نرفتم چون میخاستم برم براش گربه بخرم و یه سری کار هم داخل شرکت داشتم اول رفتم یه گربه سفید چشم مشکی خریدم (عکس میزارم) بعدش رفتم شرکت کارامو بکنم
اگوست دی رفت داخل شرکت
اگوست دی: خانم یانگ (منشی اگوست دی) یه قهوه بیار به اتاق من
یانگ: چشم ارباب. این گربه رو بدین به من ببرم
اگوست دی: نه میخام پیش خودم باشه جلو چشمام باشه بهتره
اگوست دی رفت داخل اتاقش هنوز ننشسته بود که.....
part: ¹⁶
یدفعه شینوبو میپره بغل اگوست دی
شینوبو: ملسی ملسی ملسیییی ( لپشو پنج بار پشت سر هم بوس میکنه)
اگوست دی: خیل خوب باشه لهم کردی😄
بعد از صبحونه
شینوبو: عزیزم من میخام برم بیرون خرید
اگوست دی: با راننده برو من شرکت کار دارم
شینوبو: میسیی
اگوست دی رف شرکت و شینوبو هم اماده شد رف خرید (عکس میزارم)
فلش بک به ساعت 4 عصر
ویو اگوست دی:
با شینوبو نرفتم چون میخاستم برم براش گربه بخرم و یه سری کار هم داخل شرکت داشتم اول رفتم یه گربه سفید چشم مشکی خریدم (عکس میزارم) بعدش رفتم شرکت کارامو بکنم
اگوست دی رفت داخل شرکت
اگوست دی: خانم یانگ (منشی اگوست دی) یه قهوه بیار به اتاق من
یانگ: چشم ارباب. این گربه رو بدین به من ببرم
اگوست دی: نه میخام پیش خودم باشه جلو چشمام باشه بهتره
اگوست دی رفت داخل اتاقش هنوز ننشسته بود که.....
۲.۵k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.