پارت ۲۶ : عشق و سرنوشت
وایی خدا بدبخت شدم این اهنگی که منو گیسو خوندیم
جین : صبر کن ببینم این صدای توعه و اینم صدای گیسو وایسا ببنم نکنه شما این اهنگ رو خوندید
گندم : سکوت
گیسو : میدونم بده ولی اره ما خوندیم
نامجون : شوخی میکنی نه این صدا فوق العادس
جونگ کوک : چجوری اهنک به این سختی رو خوندید
تهیونگ : شما بلدید ساز بزنید
گندم : بابا اروم تر منو گیسو یه اتاق هدیه گرفتیم پر از لوازم موسیقی پدر و مادرمون وقتی که استعداد مارو در خوانندگی دیدند این اتاق رو برامون توی خونمون در ایران درست کردند توی اون اتاق
دوتا میکروفن
دوتا پایه
باتد ها ی بزرگ
سنتور
پیانو
ملودیکا
گیتار
ویلون
چنگ
و اینا دیگه ماهم با کمم این وسایل یه سری اهنگ خوندیم
جین : شما قبلا به کلاس خوانندگی رفته یودید
گیسو : معلومه که نه
جیهوپ : با اینکه هیچ وسیله ای نداستید ولی کارتون عالیه
یونگی : میگم حالا نمیشه برامون بخونید
گندم : یعنی اینحا جلوی روی حمتون اداز بخونیم
تهیونگ : چه اشکالی داره
گیسو : خب تهیو
جونگ کوک : به خاطر خرگوش عضله برامون بخونید که یهو همه باهم گفتند : بخونید ! بخونید ! بخونید !
گیسو : اوم باشه گندم من برم گیتارها رو بیارم
گندم : باشه
بعد از اینکه گیسو گیتارو میکروفن رو اوذد شروع کردن بخوندن جوری میخوندن که انگار این صدا از بهشته خلاصه بچه ها خوندن و وقتی که گیسو رفت اب بخوره زنگ خونه به صدا در اومد گندم گفت : من باز میکنم
گندم در رو که باز کرد یه پاکت جلوی در بود با شک پاکت رو برداشت و باز کرد با دیدن محتویلت داخل اون پاکت چشماش سیاهی رفت گیسو تا این صحنه رو دید لیوان از دستش افتادو شکست بعد با اعضا همه رفتم بالا سره گندم هر چی صداش میکردن جواب نمیدان که گیسو پاکت و خوندو دستاش لرزید و اشک از چشماش خارج شد که تهیونگ تا این صحنه رو دید سریع گیسو بغل کرد تا اذوم شه ولی گیسو فقط با همه توانی که داشت دادکشید : خواهرم " رو ببرید بیمارستان که بعدش اونم حالش بد شد افتاد زمین که تهیونگ گیسو رو براید استایل بغل کرد و جونگ کوکم گندم رو و بعد به سمت بیمارستان حرکت کردن
خماری 😈
بگید ببنم به نظرتون توی اون پاکت چی بود
جین : صبر کن ببینم این صدای توعه و اینم صدای گیسو وایسا ببنم نکنه شما این اهنگ رو خوندید
گندم : سکوت
گیسو : میدونم بده ولی اره ما خوندیم
نامجون : شوخی میکنی نه این صدا فوق العادس
جونگ کوک : چجوری اهنک به این سختی رو خوندید
تهیونگ : شما بلدید ساز بزنید
گندم : بابا اروم تر منو گیسو یه اتاق هدیه گرفتیم پر از لوازم موسیقی پدر و مادرمون وقتی که استعداد مارو در خوانندگی دیدند این اتاق رو برامون توی خونمون در ایران درست کردند توی اون اتاق
دوتا میکروفن
دوتا پایه
باتد ها ی بزرگ
سنتور
پیانو
ملودیکا
گیتار
ویلون
چنگ
و اینا دیگه ماهم با کمم این وسایل یه سری اهنگ خوندیم
جین : شما قبلا به کلاس خوانندگی رفته یودید
گیسو : معلومه که نه
جیهوپ : با اینکه هیچ وسیله ای نداستید ولی کارتون عالیه
یونگی : میگم حالا نمیشه برامون بخونید
گندم : یعنی اینحا جلوی روی حمتون اداز بخونیم
تهیونگ : چه اشکالی داره
گیسو : خب تهیو
جونگ کوک : به خاطر خرگوش عضله برامون بخونید که یهو همه باهم گفتند : بخونید ! بخونید ! بخونید !
گیسو : اوم باشه گندم من برم گیتارها رو بیارم
گندم : باشه
بعد از اینکه گیسو گیتارو میکروفن رو اوذد شروع کردن بخوندن جوری میخوندن که انگار این صدا از بهشته خلاصه بچه ها خوندن و وقتی که گیسو رفت اب بخوره زنگ خونه به صدا در اومد گندم گفت : من باز میکنم
گندم در رو که باز کرد یه پاکت جلوی در بود با شک پاکت رو برداشت و باز کرد با دیدن محتویلت داخل اون پاکت چشماش سیاهی رفت گیسو تا این صحنه رو دید لیوان از دستش افتادو شکست بعد با اعضا همه رفتم بالا سره گندم هر چی صداش میکردن جواب نمیدان که گیسو پاکت و خوندو دستاش لرزید و اشک از چشماش خارج شد که تهیونگ تا این صحنه رو دید سریع گیسو بغل کرد تا اذوم شه ولی گیسو فقط با همه توانی که داشت دادکشید : خواهرم " رو ببرید بیمارستان که بعدش اونم حالش بد شد افتاد زمین که تهیونگ گیسو رو براید استایل بغل کرد و جونگ کوکم گندم رو و بعد به سمت بیمارستان حرکت کردن
خماری 😈
بگید ببنم به نظرتون توی اون پاکت چی بود
۵.۲k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.