پارت ۱۳
(ا/ت ویو):
خودمم خوده خودم همون که ماشین زد بهش فقط تا اینجا درست بود من به بیمارستان رسیدم شنیدم میگفتن دکترا از نجاتم ناامید شده بودن همون موقع یه پرستار میاد و منو نگه میداره و خب من بعد از دو روز بهوش میام تا الان هم راستش نمیتونستم به خودم اجازه بدم برم خونه ی کسی که زنش جایگاهه منو تو اون خونه گرفته اما من میخواستم دختر کوچولومون ببینم رفتم دمه دره خونش و زنگ رو زدم اما با چیزی که دیدم..
+س.سلام(سرش پایینه)
_س..سرت رو ب.بیار ب.الا
(آورد بالا)
_(بلند میخنده) باز دارم توهمات میبینم نه(چشماش پر اشک میشه) انقدر اذیتم نکن و داغ دلمو تازه نکن چرا هی اینجوری میای و زود غیب میشی ها(بغض)
+شوگا ح.الت خوبه چیمیگی یجی خونست؟
_(میره عقب دستشو میزاره رو سرش) نه نه نه تو رویایی تو فقط یه رویایی(زمزمه کردن تو گوشه خودش) اینا همه الکیه خودتو خوشحال نکن اون بر نمیگردهه(گریش در میاد و هق هق میکنه اخرش)
+شوگا؟ (بدو میاد تو و وایمیسته جلوت)
_اوم.دی م.ن.م با خود.ت ببری؟(گریه)
+نه نه گریه نکن من زندم نگاه کن منو اومدم پیشت دیگه گریه نکن(بغض)
_(میاد سمتت و سرشو میکنه تو گردنت و بوت میکنه) هق هق من این بورو یادم رفته بود(گریه محکم بغلت میکنه و همینجوری گریه میکنه و به صورتت زوم میکنه تا از واقعی بودنت مطمئن شه) چجوری ممکنه ها م.گه تو نمردی؟ م.ن فک کردم تو مردی یعنی هق هق من خودم دیدم مراسم خاک سپاری اون چی بود پس
+(بغضش میترکه) منم همینجوری بودم دکترا میخواستن منو از دستگاه بکشن و این کار رو هم کردن فقط یه پرستار حون دوباره بهم داد تا الان هم بخاطر اینکه مزاحمه خودت و خانومت نشم نمیومدم اینجا ولی منم مادرم دیگه تحملم سر رفت و اومدم دخترمو ببینم لعنتی(گریه)
_گریه نکن گریه نکن دختر کوچولوم خانومه خونم تویی و تو میمونی چی فکر کردی ها فکر کردی بعد اون بلایی که سرت آوردم برم پیشه اون اره(صورتتو با دستاش قاب میکنه و میگه با گریه)
+ی.یعنی تو ازد.واج ن.کردی؟
خودمم خوده خودم همون که ماشین زد بهش فقط تا اینجا درست بود من به بیمارستان رسیدم شنیدم میگفتن دکترا از نجاتم ناامید شده بودن همون موقع یه پرستار میاد و منو نگه میداره و خب من بعد از دو روز بهوش میام تا الان هم راستش نمیتونستم به خودم اجازه بدم برم خونه ی کسی که زنش جایگاهه منو تو اون خونه گرفته اما من میخواستم دختر کوچولومون ببینم رفتم دمه دره خونش و زنگ رو زدم اما با چیزی که دیدم..
+س.سلام(سرش پایینه)
_س..سرت رو ب.بیار ب.الا
(آورد بالا)
_(بلند میخنده) باز دارم توهمات میبینم نه(چشماش پر اشک میشه) انقدر اذیتم نکن و داغ دلمو تازه نکن چرا هی اینجوری میای و زود غیب میشی ها(بغض)
+شوگا ح.الت خوبه چیمیگی یجی خونست؟
_(میره عقب دستشو میزاره رو سرش) نه نه نه تو رویایی تو فقط یه رویایی(زمزمه کردن تو گوشه خودش) اینا همه الکیه خودتو خوشحال نکن اون بر نمیگردهه(گریش در میاد و هق هق میکنه اخرش)
+شوگا؟ (بدو میاد تو و وایمیسته جلوت)
_اوم.دی م.ن.م با خود.ت ببری؟(گریه)
+نه نه گریه نکن من زندم نگاه کن منو اومدم پیشت دیگه گریه نکن(بغض)
_(میاد سمتت و سرشو میکنه تو گردنت و بوت میکنه) هق هق من این بورو یادم رفته بود(گریه محکم بغلت میکنه و همینجوری گریه میکنه و به صورتت زوم میکنه تا از واقعی بودنت مطمئن شه) چجوری ممکنه ها م.گه تو نمردی؟ م.ن فک کردم تو مردی یعنی هق هق من خودم دیدم مراسم خاک سپاری اون چی بود پس
+(بغضش میترکه) منم همینجوری بودم دکترا میخواستن منو از دستگاه بکشن و این کار رو هم کردن فقط یه پرستار حون دوباره بهم داد تا الان هم بخاطر اینکه مزاحمه خودت و خانومت نشم نمیومدم اینجا ولی منم مادرم دیگه تحملم سر رفت و اومدم دخترمو ببینم لعنتی(گریه)
_گریه نکن گریه نکن دختر کوچولوم خانومه خونم تویی و تو میمونی چی فکر کردی ها فکر کردی بعد اون بلایی که سرت آوردم برم پیشه اون اره(صورتتو با دستاش قاب میکنه و میگه با گریه)
+ی.یعنی تو ازد.واج ن.کردی؟
۲۲.۵k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.