part20
دَر اتاقشو آروم بستم میخواستم برم بخوابم که:
*چشمم روشن 🤨
-یا بسم الله، ای کوفت و درد یه ساعت بچه تو خواب نداری؟
*چجوری بخوابم وقتی داداش گلم تویی
-اممم خواب و بیداری تو چه ربطی به من داره؟
*به تو ربطی نداره، کدوم قبرستونی بودی؟
-شهربازی 😁
*چــــــــــــــــــی؟؟؟!!!!!
(کی را زد پسه کله جونگ کوک)
*پسره کله خر بدون من شهربازی چه غلطی میخوردی انگل جامعه مفسد اجتماع هااااااا؟؟؟؟؟؟
-آروم باش بقیه خوابن
*میگی یا گازت بگیرم؟
-با سون لی شرط بسته بودم
*با سون لی رفتی شهربازی؟!!!!!!
-اره 😅
*تو با سون لی؟؟؟؟ حتی اسمتونم کنار هم برام عجیبه😂
-حالا انقدرم از هم فاصله نداریم
*(نگاه های سنگین کی را)
-داریم؟؟؟! اصن بیخیالش دستت بهتره؟
*اره خوبم:)
-خوابت نمیاد؟
*چرا میرم بخوابم
-باشه شبت بخیر
*شب بخیر کروکدیل بی ریختم(ماچ از لپش)
ویو کی را:بعد اینکه بوسش کردم رفتم اتاقم و خودمو انداختم رو تخت، وقتی فهمیدم سون لی با جونگ کوک رفته شهربازی کلی تعجب کردم، سون خیلی رابطش با کوکی خوب نیست بخوام خیلی رُک بگم رابطشون درحد سلام علیک دوتا همکار معمولیه ، بیخیالش بهتره بخوابم
(صبح)
سون لی: چشامو باز کردم هنوز حس خستگی داشتم، داشتم به دیروز فکر میکردم خیلی خوشگذشت واقعا...!! صبر کن ببینم موقع برگشتن من تو ماشین خوابم برد، مطمئنم بیدارم کردن و چون خوابالو بودم یادم نیست، نکنه؟!!! نه بابا جونگ کوک اینکارو نمیکنه، یعنی بغلم کردو منو اورد تو اتاقم؟؟ واهاییییی من دیگه آدم سابق نمیشم😓،سرو رومو شستم و رفتم برای صبحانه، همه دور میز صبحانه جمع شده بودن
+سلام صبح بخیر
همه اعضا باهم: سلام صبح توم بخیر
صندلی رو کشیدم نشستم، جونگ کوک دقیقا سمت چپم نشسته بود، شروع کردم به خوردن که کیرا هم اومد
*به به صبحتون بخیر
+صبحتوم بخیر
اومد نشست کنارم:
*دیروز خوش گذشت؟
لقمه پرید تو گلوم
+پِق... جات خالی بود
جیمین: چی خوشگذشت؟
*جونگ کوک و سون لی باهم رفته بودن شهربازی
جیمین: جدی؟؟!!!!!!؟؟؟؟؟ جونگ کوک داداش خیر باشه؟!
جونگ کوک: نگاهم به سون لی افتاد لپاش سرخ شده بود،فهمیدم خیلی از اینکه بحث رو ادمه بدیم خوشش نمیاد پس نمیخواستم بیشتر از این اذیت شه
-اتفاق خاصی نیوفتاده فقط یه شرط بود که باختمو پاشم وایسادم همین
جیمین: تا باشه از این باخت ها
-جیمین تمومش کن
جیمین:اوکی دیگه ادامه نمیدم
کی را: بعد خوردن صبحانه، جین و نامجون میز رو جمع کردن من میخواستم برم و یکم توی اتاقم سرگرم بشم که:
جی هوپ: کجا؟
*میرم توی اتاقم یکم استراحت کنم
جی هوپ: وقت استراحت گذشته الان وقت نظافته😁
*خب باشه نظافت کنین
شوگا: طبق اخبار دفعه قبل قرار بود و تهیونگ صبحانه درست کنین که نصفش گذاشتین، پس الان نوبت شماست خونه رو تمیز کنین
تهیونگ و کی را باهم: چــــــــــــــی؟؟؟!!
=هیونگ این بی انصافیه خونه به این بزرگی رو چجوری دوتایی تمیز کنیم؟؟
*این درست نیست من نمخواستم کارمو نصفه ول کنم یهو پیش اومد خب
نامجون: اتفاقیه که افتاده پس بهتره بجای وقت تلف کردن برین کارتونو شروع کنین
*شمام کمک میکنین دیگه؟؟
جین: ماباید بریم کمپانی
*این دیگه عالیه اصلا
اعضا رفتن و منو تهیونگ تو خونه موندیم...
چهارتا پارت براتون پشت هم اپ کردم امیدوارم راضی باشین ✨💜
*چشمم روشن 🤨
-یا بسم الله، ای کوفت و درد یه ساعت بچه تو خواب نداری؟
*چجوری بخوابم وقتی داداش گلم تویی
-اممم خواب و بیداری تو چه ربطی به من داره؟
*به تو ربطی نداره، کدوم قبرستونی بودی؟
-شهربازی 😁
*چــــــــــــــــــی؟؟؟!!!!!
(کی را زد پسه کله جونگ کوک)
*پسره کله خر بدون من شهربازی چه غلطی میخوردی انگل جامعه مفسد اجتماع هااااااا؟؟؟؟؟؟
-آروم باش بقیه خوابن
*میگی یا گازت بگیرم؟
-با سون لی شرط بسته بودم
*با سون لی رفتی شهربازی؟!!!!!!
-اره 😅
*تو با سون لی؟؟؟؟ حتی اسمتونم کنار هم برام عجیبه😂
-حالا انقدرم از هم فاصله نداریم
*(نگاه های سنگین کی را)
-داریم؟؟؟! اصن بیخیالش دستت بهتره؟
*اره خوبم:)
-خوابت نمیاد؟
*چرا میرم بخوابم
-باشه شبت بخیر
*شب بخیر کروکدیل بی ریختم(ماچ از لپش)
ویو کی را:بعد اینکه بوسش کردم رفتم اتاقم و خودمو انداختم رو تخت، وقتی فهمیدم سون لی با جونگ کوک رفته شهربازی کلی تعجب کردم، سون خیلی رابطش با کوکی خوب نیست بخوام خیلی رُک بگم رابطشون درحد سلام علیک دوتا همکار معمولیه ، بیخیالش بهتره بخوابم
(صبح)
سون لی: چشامو باز کردم هنوز حس خستگی داشتم، داشتم به دیروز فکر میکردم خیلی خوشگذشت واقعا...!! صبر کن ببینم موقع برگشتن من تو ماشین خوابم برد، مطمئنم بیدارم کردن و چون خوابالو بودم یادم نیست، نکنه؟!!! نه بابا جونگ کوک اینکارو نمیکنه، یعنی بغلم کردو منو اورد تو اتاقم؟؟ واهاییییی من دیگه آدم سابق نمیشم😓،سرو رومو شستم و رفتم برای صبحانه، همه دور میز صبحانه جمع شده بودن
+سلام صبح بخیر
همه اعضا باهم: سلام صبح توم بخیر
صندلی رو کشیدم نشستم، جونگ کوک دقیقا سمت چپم نشسته بود، شروع کردم به خوردن که کیرا هم اومد
*به به صبحتون بخیر
+صبحتوم بخیر
اومد نشست کنارم:
*دیروز خوش گذشت؟
لقمه پرید تو گلوم
+پِق... جات خالی بود
جیمین: چی خوشگذشت؟
*جونگ کوک و سون لی باهم رفته بودن شهربازی
جیمین: جدی؟؟!!!!!!؟؟؟؟؟ جونگ کوک داداش خیر باشه؟!
جونگ کوک: نگاهم به سون لی افتاد لپاش سرخ شده بود،فهمیدم خیلی از اینکه بحث رو ادمه بدیم خوشش نمیاد پس نمیخواستم بیشتر از این اذیت شه
-اتفاق خاصی نیوفتاده فقط یه شرط بود که باختمو پاشم وایسادم همین
جیمین: تا باشه از این باخت ها
-جیمین تمومش کن
جیمین:اوکی دیگه ادامه نمیدم
کی را: بعد خوردن صبحانه، جین و نامجون میز رو جمع کردن من میخواستم برم و یکم توی اتاقم سرگرم بشم که:
جی هوپ: کجا؟
*میرم توی اتاقم یکم استراحت کنم
جی هوپ: وقت استراحت گذشته الان وقت نظافته😁
*خب باشه نظافت کنین
شوگا: طبق اخبار دفعه قبل قرار بود و تهیونگ صبحانه درست کنین که نصفش گذاشتین، پس الان نوبت شماست خونه رو تمیز کنین
تهیونگ و کی را باهم: چــــــــــــــی؟؟؟!!
=هیونگ این بی انصافیه خونه به این بزرگی رو چجوری دوتایی تمیز کنیم؟؟
*این درست نیست من نمخواستم کارمو نصفه ول کنم یهو پیش اومد خب
نامجون: اتفاقیه که افتاده پس بهتره بجای وقت تلف کردن برین کارتونو شروع کنین
*شمام کمک میکنین دیگه؟؟
جین: ماباید بریم کمپانی
*این دیگه عالیه اصلا
اعضا رفتن و منو تهیونگ تو خونه موندیم...
چهارتا پارت براتون پشت هم اپ کردم امیدوارم راضی باشین ✨💜
۶.۱k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.