دختره ما فیایی 🖤⛓ پارت ۸
ویو جون هوانگ
منتظر برگشتم باش آقای او
۱سال بعد
آدرس اتاق کارم نشسته بودم که یه نفر در زد گفتم بیاد تو جکسون بود(جکسون راننده و محافظ جون هوانگ)
جکسون:خانم آقای چانگ اومدن
گفتم:بگو بیاد تو
)(آقای چانگ وکیل جون هوانگ)
آقای چانگ:ببخشید خانم ولی ما باید سریع یه شعبه ی دیگه ای از شرکت بزنیم،شرکت سود کلانی کرده باید سریع این کار انجام بشه چون درخواست ها بالاست
ویو جون هوانگ
دقیقا اتفاقی که منتظرش بودم داره می افته
گفتم:هرچه سریع تر شعبه رو در سئول افتتاح می کنیم
فردا به سئول میارم و کارمند رو شروع میکنیم
چانگ گفت چشم و رفت
سازمان باید منتظر شکوفایی من باشه 😼
ادامه دارد...
بچه ها بخدا دستم شکست
از بس تایپ کردم
تا شب فکر نمی کنم بتونم دیگه بزارم
فعلا❤
منتظر برگشتم باش آقای او
۱سال بعد
آدرس اتاق کارم نشسته بودم که یه نفر در زد گفتم بیاد تو جکسون بود(جکسون راننده و محافظ جون هوانگ)
جکسون:خانم آقای چانگ اومدن
گفتم:بگو بیاد تو
)(آقای چانگ وکیل جون هوانگ)
آقای چانگ:ببخشید خانم ولی ما باید سریع یه شعبه ی دیگه ای از شرکت بزنیم،شرکت سود کلانی کرده باید سریع این کار انجام بشه چون درخواست ها بالاست
ویو جون هوانگ
دقیقا اتفاقی که منتظرش بودم داره می افته
گفتم:هرچه سریع تر شعبه رو در سئول افتتاح می کنیم
فردا به سئول میارم و کارمند رو شروع میکنیم
چانگ گفت چشم و رفت
سازمان باید منتظر شکوفایی من باشه 😼
ادامه دارد...
بچه ها بخدا دستم شکست
از بس تایپ کردم
تا شب فکر نمی کنم بتونم دیگه بزارم
فعلا❤
۲.۹k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.