فیک ته تهه فصل ①پارت ⁸ ♡ نفرت تا عشق♡
لیزلی: کثافت رفت میخواستم بکشمش ولی اینجا محل کارم بود
......................................................
از زبان لیزلی:
رفتم بیرون که ریئس گفت میشه بیای اینجا
رفتم پیش رئیس گفت:
رئیس: هی دخترم بیا اینجا
لیزلی: جونم رئیس
رئیس: هی دخترم این غذا هرو میبری سر اون میز
لیزلی: بله قربان چشممم:)
از زبان لیزلی:
غذا هرو بردم گذاشتم سر همون میز اونا
کوک: خیلی ممنون شندیم خیلی غذا های اینجا خوشمزه هست
لیزلی: وقتی مزه کنید تازه خوشمزهگیش رو میفهمید
ته ته: بله حتما اینطوریه:)
آر ام: خیلی خب بچها سرد میشه از دهن میفته مگه نه
لیزلی: بله بفرمایید میل کنید اگه چیزی خواستید بگید
جین: بله حتما
از زبان لیزلی:
رفتم داشتم از خجالت آب میشدم یهو یه صدای اشنا گفت:
والیر: لیزلی بیا اینجا
لیزلی: برگشتم دیدم والیرهـــ سری گفتم چیه چی میخوای؟
والیر: با نوا اومدم شندیم بی تی اس اومده اینجا
لیزلی: منظورت اون هفت نفره؟
والیر: اره اومده با اونا عکس بگیره
لیزلی: خب بگیره به من چه
والیر: هیچی گفتم بدونی
لیزلی: اهوم خیلی ممنون ولی گفتی هم به هیچ دردم نخورد
والیر: دستشو گرفتم که یهو دستشو کشید
لیزلی: دستمو گرفت دسمو کشیدم اینور گفتم: چییی کار میکنی!
ذهن ته ته: داشتم به دختره نگاه میکردم یه پسری اومد پیشش خیلی باهام گرم گرفته بودن یهو دست دختره رو گرفت نمیدونم چرا خیلی ناراحت شدم ولی دختره سری دستشو کشید اینور یعنی مجبورش میکنه؟
بلند شدم به بچها گفتم بچها من میرم یه چیزی بگیرم الان میام
هوپی: باشه زود بیا
ته ته: الان میام رفتم سمت دختره گفتم سلام میشه یه بطری آب بهم بدی
لیزلی: باش الان میارم
والیر: میخوای من بیارم
لیزلی: نمیخوامممم برووو
والیر: رفتم پیش نوا
نوا: وای اون پسر اونجاس برم پیشش عکس بگیریم
والیر: باش برو
رفت
نوا: سلام آقای کیم تیهونگ من خیلی دوستتون دارم میشه یه عکس بگیریم
ته ته: اخه الان باشه.. عکس گرفتم و رفت..
لیزلی: بفرمایید اینم بطری آب
ته ته: میدونی خیلی خب شد بوسیدمت البته این اولین بار که نیست نه؟ فکنم بیشتر قراره اتفاق بیوفته
لیزلی: هوفففففف برو بابا
...................................................
10فالو🐾
20کامنت🦄
۳۰لایک💜
باید شرط ها انجام شه تا پارت بعد رو بذارم🥲🐾
......................................................
از زبان لیزلی:
رفتم بیرون که ریئس گفت میشه بیای اینجا
رفتم پیش رئیس گفت:
رئیس: هی دخترم بیا اینجا
لیزلی: جونم رئیس
رئیس: هی دخترم این غذا هرو میبری سر اون میز
لیزلی: بله قربان چشممم:)
از زبان لیزلی:
غذا هرو بردم گذاشتم سر همون میز اونا
کوک: خیلی ممنون شندیم خیلی غذا های اینجا خوشمزه هست
لیزلی: وقتی مزه کنید تازه خوشمزهگیش رو میفهمید
ته ته: بله حتما اینطوریه:)
آر ام: خیلی خب بچها سرد میشه از دهن میفته مگه نه
لیزلی: بله بفرمایید میل کنید اگه چیزی خواستید بگید
جین: بله حتما
از زبان لیزلی:
رفتم داشتم از خجالت آب میشدم یهو یه صدای اشنا گفت:
والیر: لیزلی بیا اینجا
لیزلی: برگشتم دیدم والیرهـــ سری گفتم چیه چی میخوای؟
والیر: با نوا اومدم شندیم بی تی اس اومده اینجا
لیزلی: منظورت اون هفت نفره؟
والیر: اره اومده با اونا عکس بگیره
لیزلی: خب بگیره به من چه
والیر: هیچی گفتم بدونی
لیزلی: اهوم خیلی ممنون ولی گفتی هم به هیچ دردم نخورد
والیر: دستشو گرفتم که یهو دستشو کشید
لیزلی: دستمو گرفت دسمو کشیدم اینور گفتم: چییی کار میکنی!
ذهن ته ته: داشتم به دختره نگاه میکردم یه پسری اومد پیشش خیلی باهام گرم گرفته بودن یهو دست دختره رو گرفت نمیدونم چرا خیلی ناراحت شدم ولی دختره سری دستشو کشید اینور یعنی مجبورش میکنه؟
بلند شدم به بچها گفتم بچها من میرم یه چیزی بگیرم الان میام
هوپی: باشه زود بیا
ته ته: الان میام رفتم سمت دختره گفتم سلام میشه یه بطری آب بهم بدی
لیزلی: باش الان میارم
والیر: میخوای من بیارم
لیزلی: نمیخوامممم برووو
والیر: رفتم پیش نوا
نوا: وای اون پسر اونجاس برم پیشش عکس بگیریم
والیر: باش برو
رفت
نوا: سلام آقای کیم تیهونگ من خیلی دوستتون دارم میشه یه عکس بگیریم
ته ته: اخه الان باشه.. عکس گرفتم و رفت..
لیزلی: بفرمایید اینم بطری آب
ته ته: میدونی خیلی خب شد بوسیدمت البته این اولین بار که نیست نه؟ فکنم بیشتر قراره اتفاق بیوفته
لیزلی: هوفففففف برو بابا
...................................................
10فالو🐾
20کامنت🦄
۳۰لایک💜
باید شرط ها انجام شه تا پارت بعد رو بذارم🥲🐾
۵۴.۶k
۱۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.