عضو پنجم بلک پینک
پارت۴:
پسر داییم رو دیدم که داشت میومد سمتمون ( علامت پسردایی هانا: پ د)
پ د: سلام خوبید
همه: بله ممنون
پ د : عمه و عمو جان میتونم با هانا تنها صحبت کنم
پدر هانا: هر چی خود هانا صلاح میدونه
نمیخواستم حتی باهاش یه کلمه هم صحبت کنم ولی از طرفی حس فوضولیم گل کرده بود پس بهش گفتم باشه. رفتیم جایی که هیچکس نبود.
پ د: هانا تو حق نداری بری کره
هانا: اونوقت تو اینو تعیین میکنی
با لحن خیلی بدی گفت : آره در هر صورت تو در آینده قراره زن من بشی
هانا: تو خواب ببینی
میخواستم برم که دستم رو گرفت و گفت :همین الان خیلی راحت میتونم ببرمت و بهت ت*ج*ا*و*ز کنم
با اینکه ترسیده بودم ولی گفتم: اونوقت تو جای به این شلوغی. بعدشم پدر و مادرم رو که یادت نرفته
پ د: چرا کارو سخت کنم دستشویی همین بغله درش رو هم میتونم قفل کنم
همین که خواستم جیغ بزنم دستش رو جلوی دهنم گذاشت و منو به سمت دستشویی هل داد میخواست درو ببنده که یه نفر پاشو جلوی در گذاشت و نذاشت درو ببنده.
(به زبان کره ای)
داری چه غلطی میکنی
پ د : چی میگی بابا من نمیفهمم برو کنار
هانا: ( به زبان کره ای) لطفا کمک کنید میخواد بهم ت*ج*ا*و*ز کنه
پسره تا متوجه شد دانیال(پسردایی هانا) رو تاجایی که میتونست زد.
ازش تشکر کردم. داشت میرفت که ...
پسر داییم رو دیدم که داشت میومد سمتمون ( علامت پسردایی هانا: پ د)
پ د: سلام خوبید
همه: بله ممنون
پ د : عمه و عمو جان میتونم با هانا تنها صحبت کنم
پدر هانا: هر چی خود هانا صلاح میدونه
نمیخواستم حتی باهاش یه کلمه هم صحبت کنم ولی از طرفی حس فوضولیم گل کرده بود پس بهش گفتم باشه. رفتیم جایی که هیچکس نبود.
پ د: هانا تو حق نداری بری کره
هانا: اونوقت تو اینو تعیین میکنی
با لحن خیلی بدی گفت : آره در هر صورت تو در آینده قراره زن من بشی
هانا: تو خواب ببینی
میخواستم برم که دستم رو گرفت و گفت :همین الان خیلی راحت میتونم ببرمت و بهت ت*ج*ا*و*ز کنم
با اینکه ترسیده بودم ولی گفتم: اونوقت تو جای به این شلوغی. بعدشم پدر و مادرم رو که یادت نرفته
پ د: چرا کارو سخت کنم دستشویی همین بغله درش رو هم میتونم قفل کنم
همین که خواستم جیغ بزنم دستش رو جلوی دهنم گذاشت و منو به سمت دستشویی هل داد میخواست درو ببنده که یه نفر پاشو جلوی در گذاشت و نذاشت درو ببنده.
(به زبان کره ای)
داری چه غلطی میکنی
پ د : چی میگی بابا من نمیفهمم برو کنار
هانا: ( به زبان کره ای) لطفا کمک کنید میخواد بهم ت*ج*ا*و*ز کنه
پسره تا متوجه شد دانیال(پسردایی هانا) رو تاجایی که میتونست زد.
ازش تشکر کردم. داشت میرفت که ...
۳.۵k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.