مروارید عشق پارت ۲۴
کوک:خیلی دوست دارم من:منم دوست دارم کوک:ولتم نمیکنم چون تو مال منی من:هوممم از هم جدا شدیم لپمو گونمو بوسید و شیرموزمو خوردم اونم خورد برد لیوان کوک:میخوای بریم بیرون اگه حوصلت سر رفته من:اوهوم کوک:خیله خوب پاشدم رفتم لباسمو عوض کردم رفتیمبیرون گشت زدیم من بازو جونگ کوک و گرفته بودم ک سرمو رو شونش گذاشت چشممون به به بشتنی فروشی خورد کوک:بریم من:بریم رفتیم تو بستنی فروشی کوک:تو برو رو صندلی بشین سر پا واینستا من:باشه رفتم نشستم همون موقع که رفتم یه دختره اومد نزدیک جونگ کوک شد اینه شپش چسبیده بود بهش حرصم در اومد رفتم جلو سمت جونگ کوک من:اهم ببخشیدیکم فاصله میشه بگیرید دختره:نه اینجا جا منه کوک:بیب بیا اینورم خوب دستمو رفت برد کنار خودش بغلم کرد در گوشه جونگ کوک گفتم من:اگه تا نیم ساعت دیگه از اینجا نره من دختره رو میبرمش رو هوا کوک:ولش کن نفسم میدونی نباید حالت بد بشه من:آره ولی خوب دوست ندارم کسی بهت نزدیک شه کوک:آخخخ کیوت من خوب قلبم ذوب شد که خندیدم کوک:اصلا بریم بشینیم تا بستنیمون درسته شه من:بریم بشینیم نشستیم رو صندلی کنار هم جونگ کوک دستش زیر گوشش بود و محو من شده بود سرمو برگردوندم سمتش تو چشماش نگاه کردم من دستمو زیر چونم گذاشتم کوک:انقدر خوشگلی میخواد چشمام در بیاد همون موقع به فارسی گفت کوک:کیوتم کپ کردم من:جونگ کوک تو الان فارسی گفتی کوک:آره من:یا من دارم خواب میبینم یه بار دیگه بگو کوک:کیوتم من:کی یاد گرفتی کوک:یدونه فقط این با عاشقتم من:عررررر کوک:وقتی دوست دخترم و همسر آیندم ایراتی باشه معلومه بخاطرش فارسیم یاد میگیرم من:من همونجوری که کره ای حرف میزنی دوست دارم و راضیم کوک:خوب من بخاطر تو یاد گرفتم میگی نگم من:هه خیلیم خوبه که بگی کوک:باشه
۱۴.۶k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.