درخواستی سانزو
ببخشید که دیر شد ولی خوب میزارم
ژانر:کمدی عاشقانه
خط زمانی بونتن
تو خواهر مایکی بودی همچنین یکی از رئیسهای بونتن
از زمانی که ۱۵ سالت بود و سانزو ۱۶ سالش بود با همدیگه آشنا شديد
شماها به هم اعتراف کرده بودید با هم قرار گذاشته بودید که امروز برید یکی از بهترین رستورانهای توکیو
مایکی ران و ریندو هم خبر داشتن
ران:میگم ریندو بیا رو سر پشمک صورتی کرم بریزیم
ریندو:خودت خبر داری که ا.ت خواهر مایکی است اگه رو سرشون کرم بریزیم همین جا قبرمونو میکنه
مایکی از نا کجا آباد می آید[سرد]:میخواید رو سر خواهر من کرم بریزید
ران و ریندو:ما غلط بخوریم
مایکی:اشکال نداره من هم میخوام رو سرش کرم بریزم
ران:فانوسن
مایکی:من با تو شوخی دارم
مایکی:بیاید اینجا من به شما ها بگم نقشه چی هست
پرش زمانی ساعت ۴
تو سانزو قرار بود ساعت ۴ برید رستوران
سانزو جلوی آسانسور راه روی امارت وایستاده بود
تو از اتاق ات درآمدی
سانزو کت شلوار پوشیده بود شما هم هر لباسی رو دوست دارید تصور کنید
تو سانزو رو دید زوق کردی بدو بدو رفتی سمتش که بپری بغل اش
غافل از این که که زمین این سه نفر کاری کردن که زمین لیز باشه
و بله زارت پات لیز خورد با سر رفتی بغل سانزو که يه دفعه در آسانسور باز شد و هر دو شیرجه رفتین تو آسانسور وست ران ریندو و مایکی
چون این سه نفر از قبل برنامهریزی کرده بودن سریع با گوشیاشونو عکس گرفتن و داخل اینستاگرام پست کردن
زدن زیر خنده و در رفتن
سانزو:پدرتونو در میارم ران ریندو [&﷼@=÷×#&*<>=÷]
مایکی اینا داخل اتاق
مایکی:خوب این از نقشه اول میریم که نقشه دوم عمل کنیم تا پدر این دو نفرو در بیاریم و به خاک سیاه بکشونیمشون😈😈😈
تو و سانزو پا شدید
هر دو با هم:حالت خوبه
که یه ذره سرخ شدید
ا.ت:من حالم خوبه امیدوارم توام حالت خوب باشه
سانزو:من خوبم خوشحالم که حالت خوبه
لباساتونو تکون دادید و سوار ماشین شدید و رفتید سمت رستوران
داخل رستوران نشستید و داشتید با هم صحبت میکردید
مایکی من اینجا نقشه رو مدیریت میکنم
ریندو ران هم که خودشونو حسابی گریم کرده بودن و جای گارسون خودشونو جا زده بودن گفتن: ما هم میریم سفارشها رو آماده کنیم😈😈😈
البته اصلاً قرار نبود که این اتفاق بیفته
ران اومد سر میزتون
سانزو یه ذره بهش شک کرده بود که این آیا واقعاً گارسونه یا کس دیگه است
ران:سلام وقت بخیر چی میل دارید؟
سانزو:لطفاً برای [..........]بیارید
ا.ت:برای من هم همونی که سانزو میخوره آماده کنید البته دروریاکی هم بیارید
ران:حتما الان همکارم برای شما سفارشتونو میاره
و بعدش رفت اون پشت
ویندو که داخل یه ظرف که درش رو گذاشته بودن یه مار واقعی که زهرشو گرفته بود گذاشت
پارت دو داشته باشه؟
حمایت یادتون نره
ژانر:کمدی عاشقانه
خط زمانی بونتن
تو خواهر مایکی بودی همچنین یکی از رئیسهای بونتن
از زمانی که ۱۵ سالت بود و سانزو ۱۶ سالش بود با همدیگه آشنا شديد
شماها به هم اعتراف کرده بودید با هم قرار گذاشته بودید که امروز برید یکی از بهترین رستورانهای توکیو
مایکی ران و ریندو هم خبر داشتن
ران:میگم ریندو بیا رو سر پشمک صورتی کرم بریزیم
ریندو:خودت خبر داری که ا.ت خواهر مایکی است اگه رو سرشون کرم بریزیم همین جا قبرمونو میکنه
مایکی از نا کجا آباد می آید[سرد]:میخواید رو سر خواهر من کرم بریزید
ران و ریندو:ما غلط بخوریم
مایکی:اشکال نداره من هم میخوام رو سرش کرم بریزم
ران:فانوسن
مایکی:من با تو شوخی دارم
مایکی:بیاید اینجا من به شما ها بگم نقشه چی هست
پرش زمانی ساعت ۴
تو سانزو قرار بود ساعت ۴ برید رستوران
سانزو جلوی آسانسور راه روی امارت وایستاده بود
تو از اتاق ات درآمدی
سانزو کت شلوار پوشیده بود شما هم هر لباسی رو دوست دارید تصور کنید
تو سانزو رو دید زوق کردی بدو بدو رفتی سمتش که بپری بغل اش
غافل از این که که زمین این سه نفر کاری کردن که زمین لیز باشه
و بله زارت پات لیز خورد با سر رفتی بغل سانزو که يه دفعه در آسانسور باز شد و هر دو شیرجه رفتین تو آسانسور وست ران ریندو و مایکی
چون این سه نفر از قبل برنامهریزی کرده بودن سریع با گوشیاشونو عکس گرفتن و داخل اینستاگرام پست کردن
زدن زیر خنده و در رفتن
سانزو:پدرتونو در میارم ران ریندو [&﷼@=÷×#&*<>=÷]
مایکی اینا داخل اتاق
مایکی:خوب این از نقشه اول میریم که نقشه دوم عمل کنیم تا پدر این دو نفرو در بیاریم و به خاک سیاه بکشونیمشون😈😈😈
تو و سانزو پا شدید
هر دو با هم:حالت خوبه
که یه ذره سرخ شدید
ا.ت:من حالم خوبه امیدوارم توام حالت خوب باشه
سانزو:من خوبم خوشحالم که حالت خوبه
لباساتونو تکون دادید و سوار ماشین شدید و رفتید سمت رستوران
داخل رستوران نشستید و داشتید با هم صحبت میکردید
مایکی من اینجا نقشه رو مدیریت میکنم
ریندو ران هم که خودشونو حسابی گریم کرده بودن و جای گارسون خودشونو جا زده بودن گفتن: ما هم میریم سفارشها رو آماده کنیم😈😈😈
البته اصلاً قرار نبود که این اتفاق بیفته
ران اومد سر میزتون
سانزو یه ذره بهش شک کرده بود که این آیا واقعاً گارسونه یا کس دیگه است
ران:سلام وقت بخیر چی میل دارید؟
سانزو:لطفاً برای [..........]بیارید
ا.ت:برای من هم همونی که سانزو میخوره آماده کنید البته دروریاکی هم بیارید
ران:حتما الان همکارم برای شما سفارشتونو میاره
و بعدش رفت اون پشت
ویندو که داخل یه ظرف که درش رو گذاشته بودن یه مار واقعی که زهرشو گرفته بود گذاشت
پارت دو داشته باشه؟
حمایت یادتون نره
۸.۱k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.