رویای جوانی

#رویای #جوانی
#پارت_۹
یه روز نشسته بودیم و لقب هامون رو انتخاب می کردیم .
( جین ) ما به یه لقب نیاز داریم .
( تهیونگ ) آره ولی چجوری انتخاب کنیم ؟
منم گفتم : میتونیم کسایی که می خوان اسم خودشون باشه رو جدا کنیم . کیا می خوان اسم خودشون ، لقب هاشونم باشه .
جین و جیمین دست بلند کردن و گفتن : من .
( جونگکوک ) منم می خوام ولی دوست دارم لقب هم داشته باشم .
+ اوکی باشه تو ..... خب ..... ام ..... کوکی . لقبت رو بزار کوکی چطوره ؟
جونگکوک تایید کرد . فک کنم خیلی خوشش اومده بود .
( تهیونگ ) من می خوام لقبم وی باشه .
+ چرا ؟
_ چون معنیش ویکتوریا میشه و نشان دهنده ی قدرته ( جوگیر شده و داره کتابی حرف میزنه )
( یونگی ) منم می خوام لقبم شوگا باشه .
با لحن ناراحتی گفت . همه میدونستن چرا . چون گربه ی یونگی همون شوگا که سفید بود مرده بود . و یونگی هم به یاد اون لقبش رو گذاشت شوگا .
نامجون هم لقبش رو گذاشت آر ام و جیهوپ هم اسمش رو گذاشت هوپی .
حالا یه گروه کامل بودیم . منم لقبم رو گذاشتم آرو . و بچه ها آرو صدام می کردن . ما نیاز به معرفی داشتیم و همینطور یه آهنگ .
حالا وقتشه یه آهنگ بنویسیم . من خیلی ذوق داشتم که داشتم برای با یه گروه خوانندگی همکاری می کردم . خیلی حس جالبی داشت . جونگکوک یکم معذب بود انگار به خاطر این بود که تازه وارد گروه شده بود . ولی از طرفی هم مثل روز اولی که با هم آشنا شده بودیم نبود . اون روز خیلی سرد و سنگین بود . ولی از وقتی اومده تو گروه ، کیوت و باحال شده . چون جونگکوک معذبه ، تهیونگ هواشو داره . خیلی با هم صمیمی شدن . ولی جیمین و جونگکوک صمیمی ترن . خیلی همو دوست دارن . با هم خیلی خوش میگذرونن . مثل برادرن . جونگکوک وقتایی که جیمین نیست استرس داره ( یعنی مریضه یا سر تمرین نمیاد )
جیمینم وقتی جونگکوک نیست اینجوریه . خیلی باحالن . یونگی و جین هم همینطور . جیهوپ و نامجونم با هم . ولی با تهیونگ یکم سردن نمیدونم چرا .
مهم اینه من و تهیونگ هم با هم خیلی خوبیم . هوای همو داریم .
امروز قراره یه آهنگ بنویسیم .
اسمش رو گذاشتیم باتر ( butter )
جیهوپ دنسره خیلی خوبیه و به بچه ها رقص یاد داده . حالا قراره اجراش کنن . خیلی باحال بود . تقریبا با هم هماهنگ بودن ولی خب یه جا جیمین با پاش زد به دست یونگی و با اینکه دست خودش هم درد گرفته بود ( اینجا باید با دستشون میچرخیدن رو زمین ) چون روش وایساده بود ، متوجه نشد . تا اینکه جیهوپ بهش گفت و اونم وقتی فهمید کلی از یونگی عذر خواهی کرد . با اینکه دست خودشم درد گرفته بود ، می خواست مطمئن شه که یونگی خالش خوبه . اونم بهش گفت خوبم و مشکلی نیست . من خندم گرفته بود . صحنه ی خنده داری بود تا حالا با پا به هم نزده بودن . ولی خب اعضا وقتی من داشتم میخندیدم ، اعصبانی شدن و به یونگی و جیمین گفتن : بریم تو اتاق . ( با اعصبانیت )
منم نباید میخندیدم ولی خب بازم ازشون کوچیکترم باید بفهمن که همه چیز رو نمیتونم نگه دارم . واقعا ناراحت شدم . یه مدت رابطم با اعضا یه جورایی خراب شد . بهم محل نمیدادن . باهام بد رفتاری می کردن و اذیتم می کردن . روز کنسرت رسید . اولین کنسرتشون بود و من داشتم به جونگکوک آرامش میدادم ( کوکی اذیتم نمی کرد و باهام خوب بود )
( از زبان یونگی )
کنسرت تموم شد . همه تشویق کردن و التماس می کردن امضا بدیم بهشون . به هزار جور بدبختی از دست آرمی ها فرار کردیم ( تو یه لایو جین به طرفداراش گفت آرمی و بعد توضیح داد با نظرات اعضا تصمیم گرفتن اسم طرفداراشونو آرمی بزارن ) وقتی سوار ماشین شدیم ، ....
#نامجون
#جین
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#تهیونگ
#جوگگکوک
#آر_ام
#یونگی
#هوسوک
#وی
#کوکی
#بنگتن
#بی_تی_اس
#آرمی
#رمان_بی_تی_اس