پارت بیست و شش
کوک:دلم میخواست اون موهای قشنگشو نوازش کنم ولی اگه بیدار میشد منو بیچاره میکرد
ت:چی داری پچ پچ میکنی
کوک:هیچی ولی واقعا الان رلیم؟
چه سریع شد همچی
ت:اره
کوک:میگم اون موقع توی کلبه چی دیدی جیغ زدی
ت:هیچی حس کردم یکی پامو گرفت
کوک:اون من بودم
ت:میدونی من چقد ترسید......
همینجوری که داشتی داد میزدی یهو یه بوی سوختنی به مشامت خورد
ت:عه شوگاااااا غذا رو سوزوندییییی
شوگا:برید برام یکی دیگه بخرید
کوک:بریم
ت:باشه
توی راه
ت:کوک من دوست دارم
کوک:بغلت میکنه و میگه منم خانوم کوچولو( با صدای بسیار هات)
ت:واقعا ما مثل بقیه نیستیم
کوک:از چه نظر
ت:هیچ کاری انجام نمیدیم
کوک:تازه ده دقیقه نیست بیشتر رل زدیم
ت:اره میدونم ولی مثلا
کوک:اها فهمیدم
همینجوری که داشتی حرف میزدی دیدی که یهو لبای گرم یکی روی لباته نگاه میندازی و میبینی کوکه
کوک:عزیزم نگران نباش عزیزم
ت:بلاخره بعد از چند دقیقه ازش جدا شدم و رفتیم مغازه و یه چیزی برای شوگا خریدیم
خونه/
شوگا:غذای منو بدید
ت:بیا ولی حواست باشه
کوک:میگم بریم بخوابیم
ت:من میشینم فیلم ببینم ولی خستم ولش کن
شوگا:برید میخام غذا بخورم
ت:باشه
شوگا:ولی اتاق نداریم هنوزم توی خونه ی منید و اتاق کمه
ت:ایی بابا
کوک:مشکلی نیست
ت:اوف خدا
کوک:بریم
دست همو میگیرید و میرید توی اتاق
کوک:هردومون بالا میخابیم دیگه
ت:اره
پتو رو کشیدم رومون و خابیدم
شوگا:بهتره به جیمین زنگ بزنم
جیمین:الو
شوگا:خوبی
جیمین:نه من کرنا گرفتم و خواهرم 6 سال پیش مرده اینو بهتون نگفتم تا ناراحت نشید
شوگا:بزار بیام ها
جیمین:نه نیازی نیست
شوگا:اما اگه چیزی خواسی بگو بیارم باشه اصلا خجالت نکشی ها باشه
جیمین:باشه ولی نارنگی یادت نره فردا ها راستی به کوک و مایا سلام برسون
شوگا:نگفتم رل زدن
جیمین:عه مبارکه
شوگا:اره اصلا عالی
ت/کوک/بالا
یه زن:هه فک کردید میزارم زندگی خوشی داشته باشی ...... یهو.. پتورو کنار زدم و دیدم چی
...... کوکم اینجاست چی اون منو دوست نداره
شوگا:از بالا سر اونا بیا اینور
زن:چرا من همونیم که شمارو بزرگ کرد
شوگا:تو تنها نبودی لی میونگ که مرد و تو موندی تورم میکشم اگه به داداشم، صدمه بزنی
زن:چی منو منو میکشی
شوگا:اره
صبح/ت/اغوش گرم کوک
ت:صبغ از بغل کسی که اغوش خیلی گرمی داشت بلند شدم و گفتم:کوک پاشو صبح شده
ت: چییییییی کوک چراااااااااا.......
شرط ها
7لایک
8 کامنت
من مرض دارم وسط جای حساس کات میکنم ببخشید😈
ت:چی داری پچ پچ میکنی
کوک:هیچی ولی واقعا الان رلیم؟
چه سریع شد همچی
ت:اره
کوک:میگم اون موقع توی کلبه چی دیدی جیغ زدی
ت:هیچی حس کردم یکی پامو گرفت
کوک:اون من بودم
ت:میدونی من چقد ترسید......
همینجوری که داشتی داد میزدی یهو یه بوی سوختنی به مشامت خورد
ت:عه شوگاااااا غذا رو سوزوندییییی
شوگا:برید برام یکی دیگه بخرید
کوک:بریم
ت:باشه
توی راه
ت:کوک من دوست دارم
کوک:بغلت میکنه و میگه منم خانوم کوچولو( با صدای بسیار هات)
ت:واقعا ما مثل بقیه نیستیم
کوک:از چه نظر
ت:هیچ کاری انجام نمیدیم
کوک:تازه ده دقیقه نیست بیشتر رل زدیم
ت:اره میدونم ولی مثلا
کوک:اها فهمیدم
همینجوری که داشتی حرف میزدی دیدی که یهو لبای گرم یکی روی لباته نگاه میندازی و میبینی کوکه
کوک:عزیزم نگران نباش عزیزم
ت:بلاخره بعد از چند دقیقه ازش جدا شدم و رفتیم مغازه و یه چیزی برای شوگا خریدیم
خونه/
شوگا:غذای منو بدید
ت:بیا ولی حواست باشه
کوک:میگم بریم بخوابیم
ت:من میشینم فیلم ببینم ولی خستم ولش کن
شوگا:برید میخام غذا بخورم
ت:باشه
شوگا:ولی اتاق نداریم هنوزم توی خونه ی منید و اتاق کمه
ت:ایی بابا
کوک:مشکلی نیست
ت:اوف خدا
کوک:بریم
دست همو میگیرید و میرید توی اتاق
کوک:هردومون بالا میخابیم دیگه
ت:اره
پتو رو کشیدم رومون و خابیدم
شوگا:بهتره به جیمین زنگ بزنم
جیمین:الو
شوگا:خوبی
جیمین:نه من کرنا گرفتم و خواهرم 6 سال پیش مرده اینو بهتون نگفتم تا ناراحت نشید
شوگا:بزار بیام ها
جیمین:نه نیازی نیست
شوگا:اما اگه چیزی خواسی بگو بیارم باشه اصلا خجالت نکشی ها باشه
جیمین:باشه ولی نارنگی یادت نره فردا ها راستی به کوک و مایا سلام برسون
شوگا:نگفتم رل زدن
جیمین:عه مبارکه
شوگا:اره اصلا عالی
ت/کوک/بالا
یه زن:هه فک کردید میزارم زندگی خوشی داشته باشی ...... یهو.. پتورو کنار زدم و دیدم چی
...... کوکم اینجاست چی اون منو دوست نداره
شوگا:از بالا سر اونا بیا اینور
زن:چرا من همونیم که شمارو بزرگ کرد
شوگا:تو تنها نبودی لی میونگ که مرد و تو موندی تورم میکشم اگه به داداشم، صدمه بزنی
زن:چی منو منو میکشی
شوگا:اره
صبح/ت/اغوش گرم کوک
ت:صبغ از بغل کسی که اغوش خیلی گرمی داشت بلند شدم و گفتم:کوک پاشو صبح شده
ت: چییییییی کوک چراااااااااا.......
شرط ها
7لایک
8 کامنت
من مرض دارم وسط جای حساس کات میکنم ببخشید😈
۷.۷k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.