فیک تقاص پارت ۶۵
دخترک قصه با هزار و یک جور فکر و خیال به خونه ی عموی خیانت کار جونگ کوک رسید
از همون اول کار استرس تمام وجودش رو گرفت زانوهاش شروع به لرزش کرد ولی سعی کرد خودشو کنترل کنه اما خیلی ضعیف تر از چیزی شده بود که بتونه رو زانوهای لرزونش وایسته
درحالی که دستش رو تو دست نامجون قفل کرده بود وارد عمارت شد
با گذروندن نگاه های عمیق و ترسناک خودشو رسوند به اتاق مورد نظر
ولی حس منفی که وجودش رو گرفته بود امونش رو بریده بود و خیلی از هم گسیخته بود
حس شیشم تو وجودش بهش اخطار میداد انگار که یه حیوون وحشی نزدیکی اون وایستاده
وقتی که اطراف اتاقش رو نگاه کرد متوجه شد که مین هو داخل اتاق وایستاه و داره دخترک رو برانداز میکنه
نامجون تمام تلاشش رو میکرد با گرمای دستش ا/ت رو به ارامش دعوت کنه ولی به هیچ وجه نمی تونست و موفق نبود
حتی نامجون دلیل اینکه چرا هیونگ شیک ا/ت رو فرستاد خونه ی جونگ هی رو نمیدونست !
با وجود مین هو همه چی واس ا/ت خیلی سخت و وحشتناک قراره باشه
حس شیشم ا/ت خیلی خوب کار میکنه
دقیقا یه شکارچی وحشی نزدیکش داره زندگی میکنه که باید خیلی مراقبش باشه
فقط باید دعا دعا کنه شوهرش که یه ماهه غیب شده سریع تر پیداش بشه تا بتونه اون رو از این وضعیت نجات بده !
تهیونگ ویو
عصبی بودم از اینکه هیونگ شیک ا/ت رو فرستاده بود خونه ی اون دیوث
هر طور شده بود باید ا/ت رو از اونجا میکشیدم بیرون وگرنه اون مین هو صد در صد یه بلایی سرش میاورد
ولی هنوز موفق نشدم چیزایی که میخواستم رو پیدا کنم
اصلا چرا جونگ کوک یهو غیبش زد اخه الان وقت اینکارا بود !
خیر سرش عقلشو به خاطر ا/ت از دست داده اونوقت ا/ت رو ول کرده که هر بلایی سرش بیارن
از همون اول کلا تخته هاش کم بود !
اصلا یکی نیس بگه چرا من باید دنبال همه بگردم
الان به طور همزمان دارم دنبال ۵ نفر میگردم .... یک جونگ کوک دو جیمین سه جین چهار سارا و پنج خواهر خودم :| (ㅋㅋㅋ نویسنده خیلی کرموعه نمیخواد بگه قضیه ی خواهر تهیونگ چیه)
تو روح این زندگی !
خوشم میاد همه شون هم محو شدن و نمیشه پیداشون کرد
اخ که چقد دوست دارم با تمام دل و جون تو روی هیونگ شیک فحش بدم
خدایا چرا منو اوردی تو این بازی ؟
فازت چی بود ؟
اینهمه ادم چرا مننننننن !
انصافا خسته م اخرین باری که عین ادم خوابیده بودم یادم نمیاد کی بود
بچه ها بازم میخوام پرش زمانی بزنم چون یه مدت همه چی ارومه البته فقط واسه ا/ت
بعدا دوباره باید فلش بک بزنم چون اگه همینطوری بگم اینطوری اصلا داستان مزه ش میپره
داستان خواهر تهیونگ هم به زودی میفهمید چیه☺
ببخشید این پارت خیلی کوتاه شد ! ولی پارت بعدی هست😌
از همون اول کار استرس تمام وجودش رو گرفت زانوهاش شروع به لرزش کرد ولی سعی کرد خودشو کنترل کنه اما خیلی ضعیف تر از چیزی شده بود که بتونه رو زانوهای لرزونش وایسته
درحالی که دستش رو تو دست نامجون قفل کرده بود وارد عمارت شد
با گذروندن نگاه های عمیق و ترسناک خودشو رسوند به اتاق مورد نظر
ولی حس منفی که وجودش رو گرفته بود امونش رو بریده بود و خیلی از هم گسیخته بود
حس شیشم تو وجودش بهش اخطار میداد انگار که یه حیوون وحشی نزدیکی اون وایستاده
وقتی که اطراف اتاقش رو نگاه کرد متوجه شد که مین هو داخل اتاق وایستاه و داره دخترک رو برانداز میکنه
نامجون تمام تلاشش رو میکرد با گرمای دستش ا/ت رو به ارامش دعوت کنه ولی به هیچ وجه نمی تونست و موفق نبود
حتی نامجون دلیل اینکه چرا هیونگ شیک ا/ت رو فرستاد خونه ی جونگ هی رو نمیدونست !
با وجود مین هو همه چی واس ا/ت خیلی سخت و وحشتناک قراره باشه
حس شیشم ا/ت خیلی خوب کار میکنه
دقیقا یه شکارچی وحشی نزدیکش داره زندگی میکنه که باید خیلی مراقبش باشه
فقط باید دعا دعا کنه شوهرش که یه ماهه غیب شده سریع تر پیداش بشه تا بتونه اون رو از این وضعیت نجات بده !
تهیونگ ویو
عصبی بودم از اینکه هیونگ شیک ا/ت رو فرستاده بود خونه ی اون دیوث
هر طور شده بود باید ا/ت رو از اونجا میکشیدم بیرون وگرنه اون مین هو صد در صد یه بلایی سرش میاورد
ولی هنوز موفق نشدم چیزایی که میخواستم رو پیدا کنم
اصلا چرا جونگ کوک یهو غیبش زد اخه الان وقت اینکارا بود !
خیر سرش عقلشو به خاطر ا/ت از دست داده اونوقت ا/ت رو ول کرده که هر بلایی سرش بیارن
از همون اول کلا تخته هاش کم بود !
اصلا یکی نیس بگه چرا من باید دنبال همه بگردم
الان به طور همزمان دارم دنبال ۵ نفر میگردم .... یک جونگ کوک دو جیمین سه جین چهار سارا و پنج خواهر خودم :| (ㅋㅋㅋ نویسنده خیلی کرموعه نمیخواد بگه قضیه ی خواهر تهیونگ چیه)
تو روح این زندگی !
خوشم میاد همه شون هم محو شدن و نمیشه پیداشون کرد
اخ که چقد دوست دارم با تمام دل و جون تو روی هیونگ شیک فحش بدم
خدایا چرا منو اوردی تو این بازی ؟
فازت چی بود ؟
اینهمه ادم چرا مننننننن !
انصافا خسته م اخرین باری که عین ادم خوابیده بودم یادم نمیاد کی بود
بچه ها بازم میخوام پرش زمانی بزنم چون یه مدت همه چی ارومه البته فقط واسه ا/ت
بعدا دوباره باید فلش بک بزنم چون اگه همینطوری بگم اینطوری اصلا داستان مزه ش میپره
داستان خواهر تهیونگ هم به زودی میفهمید چیه☺
ببخشید این پارت خیلی کوتاه شد ! ولی پارت بعدی هست😌
۴۰.۶k
۲۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.