I'm not cute/من کیوت نیستم
خلاصه فصل یک و دو
به خاطر دیر گذاشتن پارت جدید احتمالا یادتون رفته
یه خلاصه از هرچی گذشته تو فیک میگم که یادتون بیاد😔😂
ا.ت تنها با خواهرش بورا تو یه خونه زندگی میکردن
بورا مامور مخفی بود و اینو از ا.ت پنهان کرده بود
بورا به یه ماموریت کاری به آمریکا میره اما برعکس همیشه که ا.ت رو با خودش میبره به ا.ت پیامک داد که به کره جنوبی بره،ا.ت دانشگاهشو کنسل کرده بود و بیکار هم بود پس بدون دغدغه رفت کره
اونجا بورا براش یه خونه اماده کرده بود
ا.ت تویه اون خونه با مین هو اشنا میشه،اولش فکر میکنه که مین هو به گفته خودش یه مشاور املاکه اما
بعد از اینکه مین هو یه شغلی رو بهش معرفی کرد
ا.ت فهمید که در واقع اون برای یه مافیا کار میکنه
مافیایی که رئسشون فیلیکسه
ا.ت قبل از اینکه بفهمه اونا مافیان به عنوان خدمتکار براشون کار میکنه اما بعدش به خاطر اینکه از بچگی اموزش های رزمی دیده بادیگارد میشه
تهیونگ و برادر کوچکترش جونگ گیو به عنوان مهمون اومدن به خونه فیلیکس
اونجا تهیونگ و ا.ت همو میبینن
در واقع چه دلیلی داره که خواهر یه مامور مخفی بشه بادیگارد یه مافیا؟
اولاش فیلیکس میخواست ازش اطلاعات بگیره اما بعدش فهمید که ا.ت اصلا از شغل بورا خبر نداره
پس میخواست ازش به عنوان یه گروگان استفاده کنه
اما تهیونگ فهمید که ا.ت در واقع خواهرشه و تویه حادثه آتیش سوزی....
-اینحا محاصره شده همتون بیاید بیرون
وگرنه آتیشش میزنیم
.....
همشون سوختن اما بورا ا.تو با خودش برد
-مسولیت این بچه با خودته
ته: از اون موقع ب بعد بورا تو رو بزرگ کرد
ا.ت:چ بلایی سر مامان بابا اومد؟
ته:اونا سوختن
_____________________________________
در واقع پدر و مادر ته و ا.ت و جونگ گیو مافیا بودن
که هویتشون لو رفت
ا.ت:من چطور میتونم کنار قاتل پدر مادرم زندگی کنم؟
ته:مگه تو انتقام نمیخوای؟
___________________________________
ا.ت سعی کرد پیش بورا معمولی رفتار کنه
بورا به ا.ت گفت که مامور مخفیه و ا.ت جوری رفتار کرد که پشماش ریخته
یه شب دیروقت ا.ت رفت بیرون...
.ت:تو کی هستی؟
+من لیاعم
همون مافیایی که خواهرت برات گفته
خواهر که نه بهتره بگم قاتل پدر و مادرت
خانوم بادیگارد
-----اگ یادتون رفته باید بگم که
لیا درواقع به خاطر علاقش به تهیونگ حاضره هرکاری بکنه
به همین خاطر به زور ا.تو گروگان گرفت ولی ا.ت فرار کرد
چند وقت بعد بورا از ا.ت خواست با هویت جعلی وارد امارت یه مافیا بشه...
بورا:همین الان،یسری اطلاعات درباره اون مکان بهت میدم،پیداش کن
کارت شناسایی جدیدت پنج دقیقه دیگه میرسه به دستت
به عنوان خدمتکار اونجا استخدام میشی
میری اتاق رئیستون از همه مدارک عکس میگیری
__________________
ا.ت به تهیونگ خبر میده
تهیونگ:اون اطلاعات مکان رو بفرست
ا.ت:اوکی فرستادم
و تهیونگ میگه که این امارت خانواده جئونه
یکی از دوستای مافیام
بعدش ا.ت وارد اون امارت میشه
خانواده جئون
در واقع جونگکوک و خواهرش جونگ سو اصلا تو ژاپن زندگی نمیکنن و اونجا امارت پدر مادرشونه
هیونجین دایی جونگکوک و جونگ سو برای چند روز اونجا مهمونه
پدر و ماد جونگکوک بعد اومدن ا.ت برای یه کاری میرن از امارت و بعد یک روز فیلیکس،تهیونگ،جونگ گیو و مین هو میان امارت جئون.
جونگ گیو تو یه قمار با مافیای شب پول خیلی زیادی میبازه
و ا.ت تصمیم میگیره برای بار دوم به کره بره،تنهایی
بدون اینکه کسی بفهمه،از اتاق جونگکوک مقدار زیادی پول برمیداره به همراه یه سری خرت و پرت مثل سوییچ ماشین و کلید امارت کره جونگکوک و لباس میذاره تو یه ساک و تصمیم میگیره شب وقتی همه خواب بودن بره فرودگاه،اما جونگ گیو همون شب به صورت عجیب تیر میخوره،همه فکر میکنن کار مافیای شبه ، البته ما نمیدونیم که کار کیه چون یک کاغذ سفید روی میز بود..و البته جونگ گیو فقط کمی زخمی میشه و جای نگرانی نیست اما ا.ت بازم میره فرودگاه...
به خاطر دیر گذاشتن پارت جدید احتمالا یادتون رفته
یه خلاصه از هرچی گذشته تو فیک میگم که یادتون بیاد😔😂
ا.ت تنها با خواهرش بورا تو یه خونه زندگی میکردن
بورا مامور مخفی بود و اینو از ا.ت پنهان کرده بود
بورا به یه ماموریت کاری به آمریکا میره اما برعکس همیشه که ا.ت رو با خودش میبره به ا.ت پیامک داد که به کره جنوبی بره،ا.ت دانشگاهشو کنسل کرده بود و بیکار هم بود پس بدون دغدغه رفت کره
اونجا بورا براش یه خونه اماده کرده بود
ا.ت تویه اون خونه با مین هو اشنا میشه،اولش فکر میکنه که مین هو به گفته خودش یه مشاور املاکه اما
بعد از اینکه مین هو یه شغلی رو بهش معرفی کرد
ا.ت فهمید که در واقع اون برای یه مافیا کار میکنه
مافیایی که رئسشون فیلیکسه
ا.ت قبل از اینکه بفهمه اونا مافیان به عنوان خدمتکار براشون کار میکنه اما بعدش به خاطر اینکه از بچگی اموزش های رزمی دیده بادیگارد میشه
تهیونگ و برادر کوچکترش جونگ گیو به عنوان مهمون اومدن به خونه فیلیکس
اونجا تهیونگ و ا.ت همو میبینن
در واقع چه دلیلی داره که خواهر یه مامور مخفی بشه بادیگارد یه مافیا؟
اولاش فیلیکس میخواست ازش اطلاعات بگیره اما بعدش فهمید که ا.ت اصلا از شغل بورا خبر نداره
پس میخواست ازش به عنوان یه گروگان استفاده کنه
اما تهیونگ فهمید که ا.ت در واقع خواهرشه و تویه حادثه آتیش سوزی....
-اینحا محاصره شده همتون بیاید بیرون
وگرنه آتیشش میزنیم
.....
همشون سوختن اما بورا ا.تو با خودش برد
-مسولیت این بچه با خودته
ته: از اون موقع ب بعد بورا تو رو بزرگ کرد
ا.ت:چ بلایی سر مامان بابا اومد؟
ته:اونا سوختن
_____________________________________
در واقع پدر و مادر ته و ا.ت و جونگ گیو مافیا بودن
که هویتشون لو رفت
ا.ت:من چطور میتونم کنار قاتل پدر مادرم زندگی کنم؟
ته:مگه تو انتقام نمیخوای؟
___________________________________
ا.ت سعی کرد پیش بورا معمولی رفتار کنه
بورا به ا.ت گفت که مامور مخفیه و ا.ت جوری رفتار کرد که پشماش ریخته
یه شب دیروقت ا.ت رفت بیرون...
.ت:تو کی هستی؟
+من لیاعم
همون مافیایی که خواهرت برات گفته
خواهر که نه بهتره بگم قاتل پدر و مادرت
خانوم بادیگارد
-----اگ یادتون رفته باید بگم که
لیا درواقع به خاطر علاقش به تهیونگ حاضره هرکاری بکنه
به همین خاطر به زور ا.تو گروگان گرفت ولی ا.ت فرار کرد
چند وقت بعد بورا از ا.ت خواست با هویت جعلی وارد امارت یه مافیا بشه...
بورا:همین الان،یسری اطلاعات درباره اون مکان بهت میدم،پیداش کن
کارت شناسایی جدیدت پنج دقیقه دیگه میرسه به دستت
به عنوان خدمتکار اونجا استخدام میشی
میری اتاق رئیستون از همه مدارک عکس میگیری
__________________
ا.ت به تهیونگ خبر میده
تهیونگ:اون اطلاعات مکان رو بفرست
ا.ت:اوکی فرستادم
و تهیونگ میگه که این امارت خانواده جئونه
یکی از دوستای مافیام
بعدش ا.ت وارد اون امارت میشه
خانواده جئون
در واقع جونگکوک و خواهرش جونگ سو اصلا تو ژاپن زندگی نمیکنن و اونجا امارت پدر مادرشونه
هیونجین دایی جونگکوک و جونگ سو برای چند روز اونجا مهمونه
پدر و ماد جونگکوک بعد اومدن ا.ت برای یه کاری میرن از امارت و بعد یک روز فیلیکس،تهیونگ،جونگ گیو و مین هو میان امارت جئون.
جونگ گیو تو یه قمار با مافیای شب پول خیلی زیادی میبازه
و ا.ت تصمیم میگیره برای بار دوم به کره بره،تنهایی
بدون اینکه کسی بفهمه،از اتاق جونگکوک مقدار زیادی پول برمیداره به همراه یه سری خرت و پرت مثل سوییچ ماشین و کلید امارت کره جونگکوک و لباس میذاره تو یه ساک و تصمیم میگیره شب وقتی همه خواب بودن بره فرودگاه،اما جونگ گیو همون شب به صورت عجیب تیر میخوره،همه فکر میکنن کار مافیای شبه ، البته ما نمیدونیم که کار کیه چون یک کاغذ سفید روی میز بود..و البته جونگ گیو فقط کمی زخمی میشه و جای نگرانی نیست اما ا.ت بازم میره فرودگاه...
۷.۱k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.