پشت ماسک پارت۸
بح شد*
وقتی یادم اومد که دیشب تو بغل سانرو خابیدم سانزو رو انداختم پایین تخت و داشتم میلرزیدم ولی خودمو جمع کردمو ریلکس نشستم و گفتم:
هانا.چرا دیشب بوسم کردی؟
سانزو بلند شد اومد سمت صورتم و گفت:
سانزو.گفتم که دوست دارم هانا
هاناهم دستشو گذاشت رو صورت سانزو و گذاشتش رو زمین و گفت:
هانا.اون پایین باید بشینیو به سوالام جواب بدی فهمیدی؟
سانزو.باشه بیب
هانا.اولم من خودم یکی دیگه رو دوست دارم دومن دوست ندارم رو مخمی سومن دیگه جلو چشم افتابی نشو وگرنه پارت میکنم
سانزو.گفتی یکیو دوست داری؟کیه؟تو تومانه؟
هانا.به توچه میخوای مثلا چیکار کنی؟
سانزو.لتو پارش میکنم
هانا.لازم نکرده بدو برو دیگه هم نبینمت
سانزو.نمیخوای بگی ها؟خیلی بد شد
هانا.حالا ولش قبل اینکه بری بگو ببینم زخم رو صورتت برا چیه؟
سانزو.هوم فقط یکی اینکارو کرده همین
هانا.باش حالا ماسکتو یرو برو بیرون کارم به کسی نداشته باش
سانزو بلند شد ماسکشو گرفتو انداخت و دست هانا رو محکم گرفت رو تخت انداختش
هانا.چه غلطی داری میکنی
سانزو.هیچی فقط میخوام بدونم کیو دوست داری بگو ببینم اونم دوست داره؟
هانا.من چه بدونم ولم کن ببینم
سانزو.تا نگی ولت نمیکنم
صدای زنگ در*
هانا.دوستمه ولم کن
سانزو.ولت میکنم اما فعلا میمونم
هانا.توئم مثلا میخوای غیرتی بازی در بیاری؟
؟.منم هانا چیفویو بیا دیگه
سانزو.چیفویو؟
هانا.تو گیکار داری کی میاد خونهی من
ویو چیفویو *
داشتم هعی در میزدم باز نمیکرد صداشم زدم ولی نیومد اومدم زنگ بزنم بیاد درو باز کنه که یهو خودش با سانزو اومد
ویو هانا*
هانا.سلام جیفویو
چیفویو.سلام امم سانزوهم اینجاست که
هانا.اره دیروز چیزی نداشت بره خونشون منم گذاشتم بمونه
چیفویو.اها
هانا.بیا تو
چیفویو.باشه
هانا.چرا اومدی؟
گیفویو.خودت گفتی بیام اینجا کارم داشتی
ذهن هانا:برا چی گفتم بیاد اینجاااااا.....وایی خواستم بهش بگم که بهش اطراف کنم عاشقشم وایی نهه خداا
وقتی یادم اومد که دیشب تو بغل سانرو خابیدم سانزو رو انداختم پایین تخت و داشتم میلرزیدم ولی خودمو جمع کردمو ریلکس نشستم و گفتم:
هانا.چرا دیشب بوسم کردی؟
سانزو بلند شد اومد سمت صورتم و گفت:
سانزو.گفتم که دوست دارم هانا
هاناهم دستشو گذاشت رو صورت سانزو و گذاشتش رو زمین و گفت:
هانا.اون پایین باید بشینیو به سوالام جواب بدی فهمیدی؟
سانزو.باشه بیب
هانا.اولم من خودم یکی دیگه رو دوست دارم دومن دوست ندارم رو مخمی سومن دیگه جلو چشم افتابی نشو وگرنه پارت میکنم
سانزو.گفتی یکیو دوست داری؟کیه؟تو تومانه؟
هانا.به توچه میخوای مثلا چیکار کنی؟
سانزو.لتو پارش میکنم
هانا.لازم نکرده بدو برو دیگه هم نبینمت
سانزو.نمیخوای بگی ها؟خیلی بد شد
هانا.حالا ولش قبل اینکه بری بگو ببینم زخم رو صورتت برا چیه؟
سانزو.هوم فقط یکی اینکارو کرده همین
هانا.باش حالا ماسکتو یرو برو بیرون کارم به کسی نداشته باش
سانزو بلند شد ماسکشو گرفتو انداخت و دست هانا رو محکم گرفت رو تخت انداختش
هانا.چه غلطی داری میکنی
سانزو.هیچی فقط میخوام بدونم کیو دوست داری بگو ببینم اونم دوست داره؟
هانا.من چه بدونم ولم کن ببینم
سانزو.تا نگی ولت نمیکنم
صدای زنگ در*
هانا.دوستمه ولم کن
سانزو.ولت میکنم اما فعلا میمونم
هانا.توئم مثلا میخوای غیرتی بازی در بیاری؟
؟.منم هانا چیفویو بیا دیگه
سانزو.چیفویو؟
هانا.تو گیکار داری کی میاد خونهی من
ویو چیفویو *
داشتم هعی در میزدم باز نمیکرد صداشم زدم ولی نیومد اومدم زنگ بزنم بیاد درو باز کنه که یهو خودش با سانزو اومد
ویو هانا*
هانا.سلام جیفویو
چیفویو.سلام امم سانزوهم اینجاست که
هانا.اره دیروز چیزی نداشت بره خونشون منم گذاشتم بمونه
چیفویو.اها
هانا.بیا تو
چیفویو.باشه
هانا.چرا اومدی؟
گیفویو.خودت گفتی بیام اینجا کارم داشتی
ذهن هانا:برا چی گفتم بیاد اینجاااااا.....وایی خواستم بهش بگم که بهش اطراف کنم عاشقشم وایی نهه خداا
۲.۳k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.