عاشق خدمتکارم شدم پارت ۴
با جونگ کوک مواجه شدم بسم الله این چرا انقدر قرمزه وا چ...چرا داره میاد این طرف میخواست چیزی بگه که با صدای پسر خوشتیپه به خودش اومد
پسره : به سلام کوک چه خبر
کوک : جا.....جانی واقعا خودتی باورم نمیشه اینجا میبینمت
جانی : فعلا که داری میبینی چطوری
کوک : خوبم تو چطوری
جانی : منم خوبم چه خبر
کوک : هیچی تو چه خبر
( یکی جانی رو صدا زد)
جانی : هیچی مثل همیشه آآآ...مثل اینکه دارن صدام میزنن بعدا این مکالممون رو ادامه میدیم من دیگه برم فعلا و آها راستی شما خانم.....
ا/ت : کیم هستم کیم ا/ت
جانی : بله خانم کیم ا/ت خداحافظ
ا/ت : خداحافظ (رفت)
به جونگ کوک نگاه کردم دیدم از عصبانیت قرمز شده یهو ص.....و.....ر......ت......ش
رو آورد جلو جوری که به اندازه یه بند انگشت باهم فاصله داشتیم ن....ف....س....ا.....ی .......د......ا......غ.......ش به ص......ر.....و.....ر.....ت......م میخوردن و حالمو یه جوری میکردن مطمئن بودم که مثل لبو سرخ شدم یهو گفت
کوک : دفعه ی آخرت باشه که با مردا گرم میگیری
با تعجب نگاش کردم تازه لود شدمو فهمیدم چی گفته اعصابم خورد شد به اون هیچ ربطی نداشت که من با کی ارتباط برقرار میکنم ولی از حق نگذریم دلم به خاطر غیرتش ضعف رفت ... وا....وایسا ببینم ن.....نکنه نه نه نه ممکن نیست آره اصلا امکان نداره مطمئنم برای اینکه نفهمه از غیرتی شدنش خوشم اومده گفتم.....
پسره : به سلام کوک چه خبر
کوک : جا.....جانی واقعا خودتی باورم نمیشه اینجا میبینمت
جانی : فعلا که داری میبینی چطوری
کوک : خوبم تو چطوری
جانی : منم خوبم چه خبر
کوک : هیچی تو چه خبر
( یکی جانی رو صدا زد)
جانی : هیچی مثل همیشه آآآ...مثل اینکه دارن صدام میزنن بعدا این مکالممون رو ادامه میدیم من دیگه برم فعلا و آها راستی شما خانم.....
ا/ت : کیم هستم کیم ا/ت
جانی : بله خانم کیم ا/ت خداحافظ
ا/ت : خداحافظ (رفت)
به جونگ کوک نگاه کردم دیدم از عصبانیت قرمز شده یهو ص.....و.....ر......ت......ش
رو آورد جلو جوری که به اندازه یه بند انگشت باهم فاصله داشتیم ن....ف....س....ا.....ی .......د......ا......غ.......ش به ص......ر.....و.....ر.....ت......م میخوردن و حالمو یه جوری میکردن مطمئن بودم که مثل لبو سرخ شدم یهو گفت
کوک : دفعه ی آخرت باشه که با مردا گرم میگیری
با تعجب نگاش کردم تازه لود شدمو فهمیدم چی گفته اعصابم خورد شد به اون هیچ ربطی نداشت که من با کی ارتباط برقرار میکنم ولی از حق نگذریم دلم به خاطر غیرتش ضعف رفت ... وا....وایسا ببینم ن.....نکنه نه نه نه ممکن نیست آره اصلا امکان نداره مطمئنم برای اینکه نفهمه از غیرتی شدنش خوشم اومده گفتم.....
۲۵۹.۸k
۲۷ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.