p27ایدل شکسته
(یونگی)
+گفت 3 روز دیگه اجرا داریم
لبخند زدم
-این ک خوبه پس چرا قیافت اینجوریه؟
+من اماده نیستمممممممممممممم
-عب نداره تمرین میکنید امروز و فردا با اعضای گروهت ...رقصا رو یادته ؟
+اره یادمه ....بیشترشون رو خودم طراحی کردم مگه میشه یادم بره؟
-خب خوبه...اگ خواستید میتونید بیاید هایب اونجا تمرین کنید
+مگ میشه ؟اجازه نمیدن از گروهای دیگه بیان توی سالن تمرین
-اونا کاری ندارن من ب جین میگم راش بندازه (چ گناهی کرده هیونگ تو شده )
+ممنون
-کاری نکردم الان بهش زنگ میزنم
ب جین زنگ زدم و گفتم اعضا رو خبر کنه ک بیان هایب و اونجا تمرین کنن...اونم از خداخواسته قبول کرد (ب خاطر هیونبین جون نه هاااا ...چ.ن بچمون قلب معربونی داره )
قرار شد ساعت 3 بعد از ظهر راه بیوفتیم ...هنوز وقت داشتیم و برای ناهار ی غذای سبک خوردیم و بعد دوتایی حرکت کردیم سمت هایب(اسلاید دو و سه استایل های یونگی و ا/ت)
رسیدیم و پیاده شدیم و وارد کمپانی شدیم ...ا/ت رو راهنمایی کردم و ب سمت سالن تمرین رفتیم ...جین همراه با بقیه ی اعضای بی تی اس و دریم ملودی توی سالن منتظر ما بودن
جین; بهههه بلاخره اومدن
هیونبین; مثل همیشه اخرین نفر
ا/ت مشتی ب شونه هیونبین زد و همه خندیدن
میره ک داشت حرکات کششی انجام میداد داد زد ; شروع کنیم ؟
من و بقیه ی اعضای بی تی اس گوشه ی سالن نشستیم و تمرین دریم ملودی رو تماشا میکردیم ...اهنگ شروع شد و با اینکه اونا خیلی وقت بود کنار هم اجرا نکرده بودن واقعا کارشون عالی بود ...مخصوصا ا/ت .....محوش شده بودم ک چجوری اینقد نرم و بی نقص حرکاتو اجرا میکرد....
بعد از تمرین همه از نفس افتاده بودن ولی انگار هیونبین و ا/ت تازه انرژیشون برگشته بود ...همش مسخرع بازی در میاوردن و باعث خنده ی هممون میشدن ... بعد از اینکه نفسشون سرجاش اومد جیا همه رو ب مسابقه ی رقص دعوت کرد و با مسخرع بازیای جین و هیونبین همه پخش زمین شده بودیم
تا شب تمرین کردن و من و بی تی اس هم ب کارامون رسیدیم و بعدش همه دوباره راهمون جدا شد و سمت خونه هامون حرکت کردیم
اون روز حسابی خندیدیم......
اونروز حال هممون خوب بود .....
نمیدونستیم ک قراره چ اتفاقی برامون بیوفته ....
+گفت 3 روز دیگه اجرا داریم
لبخند زدم
-این ک خوبه پس چرا قیافت اینجوریه؟
+من اماده نیستمممممممممممممم
-عب نداره تمرین میکنید امروز و فردا با اعضای گروهت ...رقصا رو یادته ؟
+اره یادمه ....بیشترشون رو خودم طراحی کردم مگه میشه یادم بره؟
-خب خوبه...اگ خواستید میتونید بیاید هایب اونجا تمرین کنید
+مگ میشه ؟اجازه نمیدن از گروهای دیگه بیان توی سالن تمرین
-اونا کاری ندارن من ب جین میگم راش بندازه (چ گناهی کرده هیونگ تو شده )
+ممنون
-کاری نکردم الان بهش زنگ میزنم
ب جین زنگ زدم و گفتم اعضا رو خبر کنه ک بیان هایب و اونجا تمرین کنن...اونم از خداخواسته قبول کرد (ب خاطر هیونبین جون نه هاااا ...چ.ن بچمون قلب معربونی داره )
قرار شد ساعت 3 بعد از ظهر راه بیوفتیم ...هنوز وقت داشتیم و برای ناهار ی غذای سبک خوردیم و بعد دوتایی حرکت کردیم سمت هایب(اسلاید دو و سه استایل های یونگی و ا/ت)
رسیدیم و پیاده شدیم و وارد کمپانی شدیم ...ا/ت رو راهنمایی کردم و ب سمت سالن تمرین رفتیم ...جین همراه با بقیه ی اعضای بی تی اس و دریم ملودی توی سالن منتظر ما بودن
جین; بهههه بلاخره اومدن
هیونبین; مثل همیشه اخرین نفر
ا/ت مشتی ب شونه هیونبین زد و همه خندیدن
میره ک داشت حرکات کششی انجام میداد داد زد ; شروع کنیم ؟
من و بقیه ی اعضای بی تی اس گوشه ی سالن نشستیم و تمرین دریم ملودی رو تماشا میکردیم ...اهنگ شروع شد و با اینکه اونا خیلی وقت بود کنار هم اجرا نکرده بودن واقعا کارشون عالی بود ...مخصوصا ا/ت .....محوش شده بودم ک چجوری اینقد نرم و بی نقص حرکاتو اجرا میکرد....
بعد از تمرین همه از نفس افتاده بودن ولی انگار هیونبین و ا/ت تازه انرژیشون برگشته بود ...همش مسخرع بازی در میاوردن و باعث خنده ی هممون میشدن ... بعد از اینکه نفسشون سرجاش اومد جیا همه رو ب مسابقه ی رقص دعوت کرد و با مسخرع بازیای جین و هیونبین همه پخش زمین شده بودیم
تا شب تمرین کردن و من و بی تی اس هم ب کارامون رسیدیم و بعدش همه دوباره راهمون جدا شد و سمت خونه هامون حرکت کردیم
اون روز حسابی خندیدیم......
اونروز حال هممون خوب بود .....
نمیدونستیم ک قراره چ اتفاقی برامون بیوفته ....
۱۳.۳k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.