پارت۲

چند ماه پیش
جونگ کوک ویو
بلاخره اومدم چین
اومدم تا بزرگترین قمار باز اینجا بشم
بعد حسابی گشتن اینجا تصمیم گرفتم برم به یکی از بار های خوب اینجا
با تاکسی
رفتم به یکی از بارا
خیلی تعریف این بارو شنیده بودم وقتی وارد شدم
رفتم سر میز یه آدمی که معلوم بود از اون گردن کلفتاست
من زیاد پول نداشتم ولی بازیم حرف نداشت
جونگ کوک:سلام
مرد:چی میخوای
جونگ کوک:آماده باختن هستی
مرد:خیلی مطمعنی ولی خواب دیدی خیره حالا برو
جونگ کوک:از این حرفت پشیمون می شی
مرد:مطمعن باش می بازی ولی بشین
شروع کردن به بازی
مرد :سر چقدر
جونگ کوک:یه میلیون
مرد:باشه
طولی نکشید که مرد باخت
مرد؛این چطور ممکنه
جونگ کوک:حالا که ممکن شده
مرد به بادیگارداش اشاره کرد پولو بهش بدن
بعد اینکه پولو دادن از اونجا رفتن
جونگ کوک ویو
داشتم پولو چک می کردم که چشمم خورد به عکس روی دیوار
یه دختر بود
جونگ کوک:گارسون
گارسون:بفرمایید
جونگ کوک:این دختره کیه
گارسون:ایشون ات هستن حرفه ای ترین قمار باز اینجا
کله گنده ترین آدمارو هم شکست داده
حالا خودشم یکی از کله گنده های اینجاست
جونگ کوک:ممنون
گارسون:خواهش میکنم
جونگ کوک:پس تو کسی که باید شکستش بدم
پایان فلش بک
از زبان راوی
جونگ کوک الان یه قمار باز حرفه ای شده و پولدار ترین قمار باز اینجا ولی به پایه
ات نمیرسه
قراره جونگ کوک فردا با ات بازی کنه و مثل تصوراتش شکستش بده
آیا می تونه یا نه ؟




پارت بعدی رو دوست عزیزم می ذاره