شرووووع بیبی نازنین من پارت ۱ فصل دو
سلااام
من چویا هستم
یه پسر مو نارنجی با چشمانی آبی
که خیلی خیلی خوشگله
من اولاش انقدر اعتماد به نفس نداشتم
ولی دازای سان میگه
کسی حق نداره روی حرف اون حرف بزنه
مخصوصا در این مورد
خب دیگه دازای سان صدام میکنه من باید برمممم
"بیب بیا بریم بیرون
*چشم الان میام(داد)
"ازم جدا نشو واقعا اعصاب گم شدنتو ندارم
*حواسم هست
من آمادم بریمم
(رفتن توی ماشین)
*خب برررریم
"اه چرا ماشین روشن نمیشه
*خرابه؟(بغض)
من میخواستم برم بیرونن
"شششش الان درستش میکنم
چویا : اگه درست نشه چی ؟
دازای : تاکسی میگیریم ، اه روشن نمیشه پیاده شو ناکسی بگیریم
چویا : باشه
(بعد از گرفتن تاکسی )
راننده : بفرمایید
دازای ، چویا : آریگادو
(پیاده شدن )
دازای: خب یه هفته دیگه زمستون شروع میشه پس باید لباس گرم داشته باشی ....
چویا : ددی
دازای : ؟؟؟؟؟
چویا : میشه بعد بریم شهر بازی ؟
دازای : حتما ولی باید پسر خوبی باشی
چویا : باشه
(از زبان نویسنده )
بعد از گرفتن لباس و رفتن به شهر بازی برگشتن خونه چویا از خستگی حوصله راه رفتن نداشت ولی به زور رفت تو اتاق تا بخوابه .
دازای برای اینکه مطمئن بشه چویا راحت خوابیده میره تو اتاقش ، وقتی مطمئن شد اومد بیرون :
با همکاریه
توی کامنتا گفتم
شرط ۱۲ تا لایک
۶ تا کامنت
حمایتا کم باشه پارت نمیدیم
من چویا هستم
یه پسر مو نارنجی با چشمانی آبی
که خیلی خیلی خوشگله
من اولاش انقدر اعتماد به نفس نداشتم
ولی دازای سان میگه
کسی حق نداره روی حرف اون حرف بزنه
مخصوصا در این مورد
خب دیگه دازای سان صدام میکنه من باید برمممم
"بیب بیا بریم بیرون
*چشم الان میام(داد)
"ازم جدا نشو واقعا اعصاب گم شدنتو ندارم
*حواسم هست
من آمادم بریمم
(رفتن توی ماشین)
*خب برررریم
"اه چرا ماشین روشن نمیشه
*خرابه؟(بغض)
من میخواستم برم بیرونن
"شششش الان درستش میکنم
چویا : اگه درست نشه چی ؟
دازای : تاکسی میگیریم ، اه روشن نمیشه پیاده شو ناکسی بگیریم
چویا : باشه
(بعد از گرفتن تاکسی )
راننده : بفرمایید
دازای ، چویا : آریگادو
(پیاده شدن )
دازای: خب یه هفته دیگه زمستون شروع میشه پس باید لباس گرم داشته باشی ....
چویا : ددی
دازای : ؟؟؟؟؟
چویا : میشه بعد بریم شهر بازی ؟
دازای : حتما ولی باید پسر خوبی باشی
چویا : باشه
(از زبان نویسنده )
بعد از گرفتن لباس و رفتن به شهر بازی برگشتن خونه چویا از خستگی حوصله راه رفتن نداشت ولی به زور رفت تو اتاق تا بخوابه .
دازای برای اینکه مطمئن بشه چویا راحت خوابیده میره تو اتاقش ، وقتی مطمئن شد اومد بیرون :
با همکاریه
توی کامنتا گفتم
شرط ۱۲ تا لایک
۶ تا کامنت
حمایتا کم باشه پارت نمیدیم
۸.۸k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.