چند پارتی تهیونگ
Part 1
تک و تنها توی خیابونا قدم میزدمو به این فکر میکردم که چرا اینطوری شد واسه چی منکه عاشقش بودم مگه چی واسش کم بودم
که منو اونطوری از خونه با تهمت بیرون کرد و اون جنده رو بجام اورد با یاد اوری حرفش توی روز عروسی پوزخندی زدم (توی تا ابد ملکه قلبمی عاشقتم )
هه ....عشق مگه من ملکه قلبش نبودم با یاد اوری اون روز دوباره بغض کردم
فلش بک به دو روز قبل ----ظهر حوالی ساعت 6عصر
ات ویو---
روی مبل نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم که در ناگهان
با شتاب باز شد تهیون بود با ترس و عصبانیتی که توی نگاهش موج میزد گفت: از خونه من گمشو بیرون هر...زه
گفتم چیه چی شده چرا اینطوری میکنی چه با تنفری که توی نگاهش بود سریع گوشیشو از چی بهش درآورد و گفت ببین این ویدیو چیه یهو بغض کرد و با صدایی که از عصبانیت خودشو به لرزه داده بود گفت : بهم بگو بگو که این تو نیستی
اروم داشتم میرفتم سمتش که ارومش کنم و بهش توضیح بدم که محکم پسم زدو با نگاهی خالی از حس گفت : ازم فاصله بگیر هرزه دیگه جایی توی این خونه نداری و درو بست و رفت
---چند ساعت بعد ساعت 11
ات ویو ---
منتظر بودم بیاد که بهش توضیح بدم اما دیگه داشتم نگران میشدم
اخه هروقتم که قهر میکرد تا ساعت 10 خونه بود
منتظر بودم که یهو در باز شد با چیزی که دیدم با گریه سمت کمدم رفتم دیگه بس بود اون از خورد کردنم با کاری که نکردم اینم از اومدنش با یه........
«پارت دیگه اونجا که در باز میشه میفهمید تهیونگ با کی امده و اون جا خالی کیه »
چون چند پارتی خیانت رو لایک کردن اینم خیانته و نشد تک پارتی باشه
#جمهوری - اسلامی- ایران
تک و تنها توی خیابونا قدم میزدمو به این فکر میکردم که چرا اینطوری شد واسه چی منکه عاشقش بودم مگه چی واسش کم بودم
که منو اونطوری از خونه با تهمت بیرون کرد و اون جنده رو بجام اورد با یاد اوری حرفش توی روز عروسی پوزخندی زدم (توی تا ابد ملکه قلبمی عاشقتم )
هه ....عشق مگه من ملکه قلبش نبودم با یاد اوری اون روز دوباره بغض کردم
فلش بک به دو روز قبل ----ظهر حوالی ساعت 6عصر
ات ویو---
روی مبل نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم که در ناگهان
با شتاب باز شد تهیون بود با ترس و عصبانیتی که توی نگاهش موج میزد گفت: از خونه من گمشو بیرون هر...زه
گفتم چیه چی شده چرا اینطوری میکنی چه با تنفری که توی نگاهش بود سریع گوشیشو از چی بهش درآورد و گفت ببین این ویدیو چیه یهو بغض کرد و با صدایی که از عصبانیت خودشو به لرزه داده بود گفت : بهم بگو بگو که این تو نیستی
اروم داشتم میرفتم سمتش که ارومش کنم و بهش توضیح بدم که محکم پسم زدو با نگاهی خالی از حس گفت : ازم فاصله بگیر هرزه دیگه جایی توی این خونه نداری و درو بست و رفت
---چند ساعت بعد ساعت 11
ات ویو ---
منتظر بودم بیاد که بهش توضیح بدم اما دیگه داشتم نگران میشدم
اخه هروقتم که قهر میکرد تا ساعت 10 خونه بود
منتظر بودم که یهو در باز شد با چیزی که دیدم با گریه سمت کمدم رفتم دیگه بس بود اون از خورد کردنم با کاری که نکردم اینم از اومدنش با یه........
«پارت دیگه اونجا که در باز میشه میفهمید تهیونگ با کی امده و اون جا خالی کیه »
چون چند پارتی خیانت رو لایک کردن اینم خیانته و نشد تک پارتی باشه
#جمهوری - اسلامی- ایران
۲.۲k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.