پارت سی و هفت
کوک رفت لباسش رو عوض کرد ولی با چیزی که دید از تعجب شاخ در اورد
کوک ـ تو مگه نگفتی من نهار درست کنم پس اینا چیه
سویونگ ـ پرستهذنمی تونم درست کنم ولی می تونم که سفارش بدم حالا بیا بخور فکر کردی من اینقدر ظالم هستم
کوک ـ چی می گی من که گفتم تو دست به سیاه و سفید نزن همچی با من
سویونگ ـ الا نش هم نزدم فقط داشتم تو گوشی می گشتم که چشم به یه رستوران خورد که غذا ها رو اینتر نتی می فروخت غذاش هم خیلی خوشمزست بدو تا از دهن نیفتاده
کوک ـ باشه اومدم
بعد از اینکه نهار رو خوردن کوک ظرف هارو جمع کرد و بعد شست
(بد بخت کوک انگار سویونگ خدمت کار استخدام کرده)
سویونگ ـ بدو کوک فیلم بدون تو صفا نداره بدو
کوک ـ اومدم
بعدش نشستن باهو فیلم نگاه کردن
کوک دستی به شکنم سویونگ کشید
کوک ـ حال بچم در چه حالی
سویونگ به نظرت دختره یا پسر
سویونگ ـ نمی دونم برای من که فرقی نمی کنه
کوک ـ برای منم مهم نیست ولی دوست دارم دختر باشه
سویونگ ـ وای خدا کی میشه این فرشته کوچولو وارد زندگیمون بشه
کوک ـ همین الا هم هست ولی تو شکم تو الا من دوتا فرشته پارم ثلی در یه بدن
سویونگ ـ چی میگی کوک یه چیزی بگو معنی داشته باشه هر چی از دهنت در اومد پشت سر هم میزاری و میگی
کوک ـ وای تو چرا اینقدر به من گیر می دی
سویونگ ـ چون خوشم میاد تو رو اذیت کنم زمانی که حرست می گیری قشنگ مثل یه خرگوش کوچولو می شی
کوک ـ من همین جوریش هم شبیه خرگوشم
کوک ـ تو مگه نگفتی من نهار درست کنم پس اینا چیه
سویونگ ـ پرستهذنمی تونم درست کنم ولی می تونم که سفارش بدم حالا بیا بخور فکر کردی من اینقدر ظالم هستم
کوک ـ چی می گی من که گفتم تو دست به سیاه و سفید نزن همچی با من
سویونگ ـ الا نش هم نزدم فقط داشتم تو گوشی می گشتم که چشم به یه رستوران خورد که غذا ها رو اینتر نتی می فروخت غذاش هم خیلی خوشمزست بدو تا از دهن نیفتاده
کوک ـ باشه اومدم
بعد از اینکه نهار رو خوردن کوک ظرف هارو جمع کرد و بعد شست
(بد بخت کوک انگار سویونگ خدمت کار استخدام کرده)
سویونگ ـ بدو کوک فیلم بدون تو صفا نداره بدو
کوک ـ اومدم
بعدش نشستن باهو فیلم نگاه کردن
کوک دستی به شکنم سویونگ کشید
کوک ـ حال بچم در چه حالی
سویونگ به نظرت دختره یا پسر
سویونگ ـ نمی دونم برای من که فرقی نمی کنه
کوک ـ برای منم مهم نیست ولی دوست دارم دختر باشه
سویونگ ـ وای خدا کی میشه این فرشته کوچولو وارد زندگیمون بشه
کوک ـ همین الا هم هست ولی تو شکم تو الا من دوتا فرشته پارم ثلی در یه بدن
سویونگ ـ چی میگی کوک یه چیزی بگو معنی داشته باشه هر چی از دهنت در اومد پشت سر هم میزاری و میگی
کوک ـ وای تو چرا اینقدر به من گیر می دی
سویونگ ـ چون خوشم میاد تو رو اذیت کنم زمانی که حرست می گیری قشنگ مثل یه خرگوش کوچولو می شی
کوک ـ من همین جوریش هم شبیه خرگوشم
۵.۵k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.